گنجور

 
وحشی بافقی

ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن

آغاز عشق است ای پسر اینها مکن اینها مکن

ول یاری بدان رسمی‌ست خوبان را کهن

ای از همه بی رحم تر رسم نوی پیدا مکن

گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز

گو کارها یکباره شو این چشم هم بالا مکن

مشهور شهری گشته‌ای وحشی چه رسوایی‌ست این

چندین به کوی او مرو خود را دگر رسوا مکن