گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
وحیدالزمان قزوینی

لوّاف که برده از سرم خواب

افکند از درد در رگم تاب

چون قرعه به راه آن جفا جو

غلطان رفتم ز بس به پهلو

بنمود رگم ز چشم غمگین

پر خار چو ریسمان مویین

 
sunny dark_mode