گنجور

 
طغرای مشهدی

از بس که دارم زین چمن، درد و غم آوارگی

چون گل به جیب و دامنم، بی سعی ریزد پارگی

ای همنشین بهر خدا، بگذر ز فکر چاره ام

ترسم من بیچاره را، افزون شود بیچارگی

گردون اگر داند که من، مرد سفر کردن نیم

در مسکن خویشم دهد، چون آسیا آوارگی

 
sunny dark_mode