ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند
نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند
گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش
وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند
یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد
کلبتین قهر تو دندان گرگان کند و کند
شه قلج طمغاج خان کز یاد کرد نام تو
لب شود یاقوت و دندان در زبان در کام قند
خاطب از منبر چو گوید شاه مسعود حسن
خواند اعدای ترا در خطبه منحوس و نژند
گوهرت شاها پسندیده است و شاه کشوری
جز ترا نپسندد آنکس کو بود گوهرپسند
هرکه در دل چو سپندان دانه کین تو داشت
زان سپندان دانه خود دید بر آتش سپند
گوهر شاهی پدیدار از تیغ گوهر دار تست
بر تن بدگوهران چون گوهر تیغت بخند
بر جهان مالک رقابی ساخته از عنف و لطف
دوستانرا طوق منت دشمنانت را کمند
خسرو روی زمینی کاسمان از ماه نو
نعل زرین سازد از بهر تو بر سم سمند
آفتاب از ابر دارد چتر پیش روی خویش
تا ز نور رای تو بر جرم او ناید گزند
جز تو از شاهان که دارد یا که داند داشتن
آفتاب چتر دارد و آسمان نعلبند
روز هیجا از بر چابک سواران پروری
از برای زین رخش خویش کمیخت و بفند
بسکه در میدان فکندی اسب تا خصم افکنی
خصم را پا در رکاب تو زاسب اندر فکند
گر تو در میدان خویشتن گوی افکنی
گوی بی چوگان بغلطد از یمن تا تازکند
از فلک تا خاک پست ایزد بشش روز آفرید
تو بشش مه تا فلک بفراختی کاخی بلند
از بر کاخ تو بتوان دید کاندر شرق و غرب
چند کس باشند کز کاخ تاج بپذیرند پند
بند را فر هما آید پدید اندر هوا
از بر کاخ همایونت ار بود پرواز بند
قیصر و خاقان و خان و رای در کاخ تواند
پاسبان و پرده دار و آب پاش و خاک رند
تار و پود مفرش کاخ تو از عدلست و فضل
رنگ این مفرش به است از مفرش فال پرند
از پی نظاره کاخ تو آئین بست چرخ
از لب جیحون و ترمد تا بسیحون و خجند
تا بدیدار تو عید اقربا فرخ شود
عیدی کاخ تو شد بر اهل دانش نور خند
تا بود اهل عجم را نام بلبل زند واف
زند وافان سخن را نظم مدحت باد زند
مدح تو اهل عجم را یاد باد از سوزنی
همچو مراهل عرب از معری سقط وزند
سال عمر نوح با عمر تو بادا اندلغ
تا بود سوگند را در لفظ ترکی نام اند
صدهزار و اند سال اندر جهان باقی بمان
کس ندانست و نداند در جهان تفسیر اند
تا جهانداران ماضی را تو داری زنده نام
در جهانداری بزی چندانکه شو انگفت چند
کنده باد و کفته چشم دل بد اندیش ترا
کفتن نار خجند و کندن بادام کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره سلطنت و قدرت شاهانه است و به توصیف ویژگیهای حکمرانی میپردازد. شاعر ابتدا به تغییراتی در روابط موجودات، مانند گرگ و گوسفند اشاره میکند که در عهد شاه، گرگها از گوسفندها میترسند. سپس به قدرت و اقتدار شاه اشاره میکند که موجب میشود تا دوستان در امان باشند و دشمنان در تنگنا قرار گیرند.
شاعر قدرت شاه را به آفتاب و کاخی بلند تشبیه میکند که نور او از امکان آسیبپذیری به دور است و در زمین، به فخر و اعتبار او اشاره دارد. همچنین شاعری خواهان این است که نام و یاد شاه تا ابد باقی بماند و حتی به طول عمر نوح اشاره میکند.
در نهایت، با تاکید بر عدل و فضل شاه، خواستار این است که حکومت او ادامه یابد و مورد احترام باشد. شعر در کل به ستایش قدرت و ویژگیهای برجستهی یک فرمانروا میپردازد.
هوش مصنوعی: ای کسی که در زمان تو دیگر گرگ و گوسفند وجود ندارد، این بدان معناست که هیچکس را نمیتوان زیانکار و سودمند دانست.
هوش مصنوعی: در گذشته، گوسفند از گرگ میترسید، اما اکنون در زمان تو، گرگ از گوسفند ترسان شده است.
هوش مصنوعی: در جهانی پر از گرگهای تیزدندان، اگرچه سگ تو به خاطر خشم تو، دندانهای گرگان را میکَند و از بین میبرد.
هوش مصنوعی: اگر کسی مثل طمغاج خان به یاد تو بیفتد، زبانش به زیبایی یاقوت میشود و دندانهایش همچون قند شیرین میگردند.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی از منبر صحبت میکند و نام شاه مسعود را میبرد، در حقیقت به دشمنانش اشاره میکند و آنها را در سخنرانیاش مورد انتقاد قرار میدهد. این بیان به نوعی ناپسند و ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: جواهر تو مورد پسند شاه است و هیچ شاهی غیر از تو را نمیپسندد. تنها کسی که اهل داشتن جواهر است، میتواند این ارزش را ببیند.
هوش مصنوعی: هر کس در دلش دانههای کینه و نفرت داشته باشد، در نهایت عواقب بد و سوزانندهی آن را خود تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: جواهرات ارزشمند تنها از تیغی که خود نیز جواهر است، نمایان میشوند. بر تن افرادی که ارزش کمتری دارند، بر تو خندیده میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به رابطه میان قدرت و دوستی و دشمنی اشاره دارد. به نظر میرسد شاعر میخواهد بگوید که او بر زندگی و جهان خود تسلط دارد، اما این تسلط به خاطر محبت دوستانش است. در عوض، دشمنانش نمیتوانند بر او تسلط پیدا کنند و تنها در دام خودشان گرفتارند. بنابراین، میتوان گفت که دوستی و محبت باعث قدرت و شجاعت میشود، در حالی که دشمنی در نهایت به ضرر خود دشمنان تمام میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که به عنوان خسرو (پادشاه) زمین شناخته میشود، مانند ماه نو در آسمان درخشان است و برای تو، به خاطر تو، در بالای اسبش زین زرینی میسازد.
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر حفاظت از نور خود، سایبانی از ابر درست کرده است تا هیچ آسیبی از پرتوهای تو به او نرسد.
هوش مصنوعی: تنها تو هستی که قدرت و توانایی دارایی مانند آفتاب را داری، و کسی دیگر در میان پادشاهان نمیداند که چگونه میتوان چنین نعمتی را داشت. آفتاب مانند چتری است که همه چیز را زیر پوشش خود میگیرد و آسمان هم مانند نعلبند است که محافظتی میکند.
هوش مصنوعی: در روز نبرد، سواران چالاک و ماهر در کنار هم جمع شدهاند تا برای اسب خود زین آماده کنند.
هوش مصنوعی: شما به قدری در میدان جنگ مهارت دارید که با قدرت اسب خود دشمن را به زمین میزنید، و آن قدر تسلط دارید که دشمن را در همان حال که در رکاب نشستهاید، به زمین میزنید.
هوش مصنوعی: اگر تو در میدان زندگی خود، توپ را به سمت خود بیندازی، توپ بدون چوب در همه جا حرکت میکند و به درستی نمیافتد.
هوش مصنوعی: خداوند جهان را در شش روز آفرید و با شش ماه، آسمان را به شکل کاخی بلند و زیبا ساخت.
هوش مصنوعی: از بالای خانه تو میتوان دید که در شرق و غرب چند نفر هستند که از مقام و جایگاه تو نصیحت بپذیرند.
هوش مصنوعی: پرواز پرندگان در هوا، چنانکه فر و شکوه تو در آرامش و زیبایی کاخ تو نمایان است. اگر پرواز بند باشد، درخشش و شکوه تو به وضوح مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی به مقامها و نقشهای مختلف در جامعه اشاره شده است، که برخی از آنها مانند قیصر و خاقان و خان، قدرت و اعتبار دارند. اما در کنار این مقامها، افرادی هستند که مسئولیتهای دومی چون محافظت از کاخ، نگهداری پردهها و حتی وظایف به ظاهر کوچکتری مثل آب دادن و پاشیدن خاک را بر عهده دارند، که نشان میدهد هر کس در هر مقامی که باشد، وظایف و مسئولیتهای خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: تار و پود فرش کاخ تو از عدالت و رحمت بافته شده است و رنگ این فرش بهتر از فرش پرندگان است.
هوش مصنوعی: در پی دیدن کاخ تو، چرخ زمان در کنار رود جیحون و مناطق ترمذ و خجند آماده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که تو را میبینم، روزگار خانوادهام خوشحال و شاداب میشود. عید و جشن تو بر اهل علم و دانش روشنایی و نور میآورد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که اهل عجم (غیر عرب) وجود دارد، نام بلبل خواهد سرود و سخن را به نظم و ترتیب در مدح و ستایش خواهد آورد.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو، که اهل عجم (غیرعرب) را تحت تأثیر قرار میدهد، از فردی به نام سوزن است. همچنین جدیدترین مطالب و آثار عربی که به معری نسبت داده میشود، تأثیرگذارند.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که سالهای عمر نوح، طولانی و پربار باشد، و تا زمانی که سوگند در زبان ترکی وجود دارد، به زندگی تو نیز برکت و دوام داده شود. در واقع، شاعر آرزوی طول عمر و کامیابی برای شخص مورد نظر دارد.
هوش مصنوعی: قرنها و سالها در این دنیا میگذرد، اما هیچ کس نمیداند و نخواهد دانست که در این جهان چه معنا و تفسیرهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که صاحبنظران و شخصیتهای بزرگ را به یاد داری و نام آنها در ذهن تو زنده است، در زندگیات بهخوبی و با قدرت رفتار کن، هرقدر که میتوانی تلاش کن و در این راه ثابت قدم باش.
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که کسی که به نیت بد به تو نگاه میکند، همانند کسی است که میخواهد خوشی و آرامش تو را از بین ببرد، مانند کنده شدن درختی که در حال برداشت میوه است. در واقع، این بیفکری و بداندیشی در برابر زیبایی و خوبیها، میتواند به آسیب و لطمه منجر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای نگار خند خندان یک زمان با من بخند
تا کی این خشم تو تا کی چند از این ناز تو چند
شرم بردار از میان و جام می بر دست گیر
بند بگشا از میان و لب ز خندیدن مبند
گر مرا بیبند خواهی بند بگشا از میان
[...]
آنکه با عزمش نماید مرکب خورشید کند
وانکه با حلمش نماید توسن افلاک تند
عارضی داری که بر وی همچو من عاشق شوند
گر ز حسن او حکایت پیش حورالعین کنند
آنکه با عزمش بماند مرکب خورشید کند
و آنکه با حلمش نباشد تو سن افلاک تند
سبزه ای سبز است و آب روشن و سرو بلند
باده صافی به جام آبگون باید فگند
جای بلبل هست بر سرو بلند و زین قبیل
هست جای آنکه بلبل می پرد زینسان بلند
نرگس اندر عین مستی سوی گل چشمک زن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.