ابر فروردین فرو شوید همی رخسار گل
وقت دیدار گل آمد حبذا دیدار گل
خرما روزا که ما را تازه و روشن شده ست
عشق با دیدار باغ و دیده با رخسار گل
گر ز شادی روی ما چون گل نباشد عیب چیست
باده چون گل به دست و پیش ما انبار گل
ای به رنگ خوب و بوی خوش دماغ و دیده را
آشکارا کرده روی و زلف تو، اسرار گل
گل همی بازار جوید بر گل رخسار تو
از تو آزاری است گل را تا چنین شد کار گل
خیز بر گل عرضه کن جانا گل رخسار خویش
تا سراسر بشکنی بر گل همی بازار گل
نی مکن کان گل ز باغ مجد دین آورده اند
از پی آزار خود چندین مجو آزار گل
عاشقان را نرگس و گل عاشقی تلقین کنند
زانکه وصف چشم و رخسار بتان چین کنند
خیز تا با دوستان در بوستان منزل کنیم
تن زدل در رنج ماند خویشتن بی دل کنیم
این شب و روز ای پسر یکبارگی بی حاصلند
ما ازین بی حاصلان سرمایه ای حاصل کنیم
هر غمی کان بر دل بیچاره آورده است چرخ
می به کف گیریم و آن را یک به یک زایل کنیم
عاشقان را منزل اندر میکده خوشتر بود
پس بیا تا ما وطن در خوشترین منزل کنیم
انده بیهوده خوردن کار هشیاران بود
ما به جام یک منی این رسم را باطل کنیم
ور حریفان وقت مستی رای در رفتن زنند
ما همان ساعت زمین از خون دیده گل کنیم
ور شراب مستی اندر دست ما تیغی نهد
دشمنان عمده الاسلام را بسمل کنیم
عیش من تلخ است بی تو ور بخواهد یک زمان
دو لب شیرین تو تلخ مرا شیرین کنند
چند باشی روز و شب دل سوز و بدساز ای پسر
فام شادی توز و اسب بی غمی تاز ای پسر
دلربای ماه رویی، روی و طبع و جنگ و چنگ
بازدار و خوش کن و بگذار و بنواز ای پسر
بر همه یاران به چهره، بر همه خوبان به قد
روی و سر چون سرو و گل بفروز و بفراز ای پسر
آتش و آبی که گه سوزنده، گه سازنده ای
کار کار توست شو می سوز و می ساز ای پسر
طره ای داری چو زر و سیم طرار ای صنم
غمزه ای داری چو مشک و عشق غماز ای پسر
لاجرم پنهان نماند با لب و با روی تو
یک شبم یک بوسه و یک روز یک راز ای پسر
همچو از جود جمال العتره سایر گشته بود
از من و تو در زمانه نام و آواز ای پسر
عارضی داری که بر وی همچو من عاشق شوند
گر ز حسن او حکایت پیش حورالعین کنند
نیکویی در بوستان تا برچه آیین آمده است
چون نگار قندهار و صورت چین آمده است
بوستان گویی بهشت آمد که با دیدار او
شادمان گشته است در وی هر که غمگین آمده است
نوبت رود و سرود و سبزه و باغ آمده است
روزگار رامش و راح و ریاحین آمده است
باغ پنداری که نسرین است و بر نسرین مگر
ز آسمان نسرین به خدمت پیش نسرین آمده است
لاله پیش گل بپای و روی در خونابه غرق
راست پنداری که خسرو پیش شیرین آمده است
از فروغ گونه گونه گل زمین چون آسمان
پر سهیل و مشتری و ماه و پروین آمده است
نوبهار ا بهر خدمت در نکوتر زینتی
پیش باغ و بزم صدر الموسویین آمده است
باغ پیش روی خوبان بی تو بی تمکین شده است
ساعتی در باغ شو تا باغ را تمکین کنند
گر تو پنداری که فصلی به زنیسان هست نیست
هیچ وقتی عیش و عشرت را بدین سان هست نیست
یا به صنعت هیچ استادی و نقاشی دگر
چون هوای نوبهار و ابر نیسان هست نیست
با چنین خوبان که بر طرف چمن گرد آمدند
مثل ایشان در همه تاتار و کاشان هست نیست
ور گمان افتد که چون رخسار باغ و نقش باد
در صناعت هیچ دیبا هیچ کمسان هست نیست
این چنین کاندر ثنای گل نوای بلبل است
در ثنای آل غسان شعر حسان هست نیست
ور بر اندیشی که چندین خرمی کاین فصل راست
وصف آن بر خاطر و اندیشه آسان هست نیست
ور چنان دانی که صدری در خراسان و عراق
چون رئیس و سید شرق و خراسان هست نیست
ای صنم روی تو را آن فخر بس باشد کز او
شاعران تشبیب های مدح مجدالدین کنند
اختیار اهل بیت و افتخار روزگار
خدمت او از بزرگان اختیار روزگار
قاصر است از خاک پای او علو آسمان
عاجز است از جود دست او یسار روزگار
اوست در دیوان نظم و نثر سحبان سخن
اوست در میدان مردی از کبار روزگار
عرضش از عرق پیامبر یادگار مردمان
کلکش از شمشیر حیدر یادگار روزگار
راست گویی جز برای خدمت و دیدار او
تا بدین غایت نبوده است انتظار روزگار
من غلام روزگارم کاین چنین فرزند را
تربیت کردن نداند جز کنار روزگار
عمده الاسلام ابوالقاسم علی کاندر شرف
اختیار کردگاراست افتخار روزگار
ای خداوندی که اشعار مرا در مدح تو
شاعران بوسه دهند و ساحران تحسین کنند
مدحتت را خلق دایم بر زبان دارد زبر
همتت همواره سوی آسمان دارد گذر
حاسدت را با نحوست هم قرین دارد قضا
ناصحت را با سعادت هم قران دارد قدر
بهترین سودمندی سر به سر در مهر توست
هر که در کین تو شد او را زیان دارد بتر
گرچه من در شاعری جاری همی دارم زبان
تربیت در باب شاعر صد زبان دارد دگر
چند اثر دارد سرشک آسمان در بوستان
تربیت در باب شاعر بیش از آن دارد اثر
در میان موج دریا هم زآب آسمان
تربیت دارد صدف زان در دهان دارد درر
هر سخن کاندر ثنای تو ز جان بیرون کشم
از کمابیش لطافت همچو جان دارد خطر
بهترین کارها بخشیدن و بخشودن است
همت و رای تو سال و ماه آن و این کنند
خاندان تو شرف را خاندانی دیگر است
وزتو اندر هر زبانی داستانی دیگر است
تو جهان را در سخاوت آفتاب دیگری
همت تو در بلندی آسمانی دیگر است
در بزرگی حاش لله گر جهان خوانم تو را
کز دو دست تو هر انگشتی جهانی دیگر است
آن تویی کاندر زمان و در زمین مثل تو نیست
رخت ما و بار ما در کاروانی دیگر است
گرچه شعر و شاعری در عهد ما بسیار شد
مر مرا در شاعری دست و زبانی دیگر است
در بلاغت هر گروهی را طریقی دیگر است
وز فصاحت هر زبانی را بیانی دیگر است
خلق عالم را دو بینم شغل در ایام تو
یا دعای خیر تو گویند یا آمین کنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و شگفتی گل و عشق به آن است. شاعر به توصیف گلها و زیباییهای طبیعی میپردازد و عشق و شادابی را با دیدار گلها گره میزند. او به دوستانش دعوت میکند تا در باغ شادی کنند و از تلخیهای زندگی رهایی یابند. در ادامه، به وصفتش از محبوب و زیباییاش اشاره میکند و تأکید میکند که در این دنیای پر از زیبایی و لذت، باید از هر لحظه استفاده کرد و غمها را فراموش کرد. همچنین شاعر بر اهمیت دوستی و عشق تأکید دارد و زیباییهای عشق را با طبیعت به تصویر میکشد. در نهایت، به ستایش از خدایی که این زیباییها را آفریده نیز اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ابرهای فروردین به آرامی در حال بارش هستند و زیبایی گلها در زمان ملاقاتشان نمایان میشود. چه خوب است که این دیدارها صورت میگیرد!
هوش مصنوعی: بهار و تازگی که در خرماها حس میشود، نشانهای از عشق است که با دیدن باغ و منظر گلها در چهره زیبای آنها تجلی پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر روی ما به زیبایی گل نباشد، اشکالی ندارد؛ چراکه میتوانیم با نوشیدن شراب و در دست داشتن و پیش روی خود، انبوهی از گلها را داشته باشیم.
هوش مصنوعی: تو با رنگ زیبا و بوی خوش خود، چشمها و دلها را به روشنی خوش میکنی و رازهای گل را با چهره و موهایت فاش میسازی.
هوش مصنوعی: گل به دنبال گل میگردد، اما بر روی چهره تو دردی برای گل وجود دارد که به خاطر این وضعیت، گل چنین گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: برو و به گلها نشان بده که چهره زیبات را چقدر دوست داری تا همه جا پر از زیبایی و شوق برای گلها شود.
هوش مصنوعی: به نی مگو که گل از باغ دین آمده است، زیرا آنها فقط برای آزار تو این کار را کردهاند. پس به دنبال آزار گل نباش.
هوش مصنوعی: عاشقان را به زیبایی و عشق هدایت میکنند، زیرا که ویژگیهای چشمان و چهرههای زیبا را بیان میکنند.
هوش مصنوعی: بیا تا با دوستان در باغ و بوستان وقت بگذرانیم، زیرا تن و جسم ما در رنج و سختی است و بهتر است که دل خود را شاد کنیم.
هوش مصنوعی: این شب و روز، ای پسر، همه چیز بیفایده و بیثمرند. ما باید از این زمانهای بیفایده، چیزی به دست آوریم.
هوش مصنوعی: هر اندوهی که این دنیا به دل بیچاره ما آورده، بیایید با شادی و خوشبختی آن را یکی یکی از میان برداریم و از بین ببریم.
هوش مصنوعی: عاشقان بیشتر از هر جا در میکده احساس خوشی میکنند، پس بیا تا ما نیز در بهترین مکان، خانهای برای خود بسازیم.
هوش مصنوعی: به هنداونه خوردن و بیفایده گذراندن وقت، مختص افراد باهوش و آگاه است. ما در حال حاضر با نوشیدن یک جام، این سنت را زیر سوال میبریم و نادیده میگیریم.
هوش مصنوعی: اگر رقبای ما در زمان خوشی و مستی تصمیم به رفتن بگیرند، ما در همان لحظه زمین را با خون چشمانمان گل باغ میکنیم.
هوش مصنوعی: اگر دشمنان مسلمانان در دست ما ساز و کاری بگذارند، ما با قدرت و بیرحمی آنها را متوقف خواهیم کرد و در مسیر خود خواهیم ایستاد.
هوش مصنوعی: زندگی من بدون تو دردناک و تلخ است، اما اگر حتی برای اندکی از زمان، لبهای شیرین تو کنارم باشند، میتوانند تلخی زندگیام را شیرین کنند.
هوش مصنوعی: چند وقت میخواهی دلگیر و ناراحت باشی؟ ای پسر، شاد و خوشحال باش و زندگیات را با بیخیالی پر کن.
هوش مصنوعی: عزیز دل، ای ماه روی زیبا، از جنگ و کشمکش بپرهیز و با عشق و محبت مرا خوشحال کن. ای فرزند، بگذار که به آرامی و ناز تو را نوازش کنم.
هوش مصنوعی: به تمام دوستان و نیکان نشان بده که چهرهات چقدر زیباست و قامتت مانند سرو و گل درخشان است. ای پسر، تلاش کن و خود را در بهترین حالت نشان بده.
هوش مصنوعی: آتش و آبی که گهگاهی میسوزاند و گاهی دیگر میسازد، نشانهٔ کار توست. پس تو نیز باید هم از آتش بسوزی و هم از آب بسازی، ای پسر.
هوش مصنوعی: تو موی بلندی داری که مانند طلا و نقره میدرخشد، ای معشوق! و چشمان تو که نشاندهندهی جذابیت و عشق هستند، شبیه مشک است، ای پسر!
هوش مصنوعی: بدون شک، زیبایی لبها و چهرهات نمیتواند پنهان بماند. یک شب برایم کافی است تا با یک بوسه و یک روز در کنار تو، رازی را کشف کنم، ای پسر.
هوش مصنوعی: مانند زیبایی و بخشندگی اهل بیت، نام و آوازه من و تو در جهان پراکنده شده است، ای پسر.
هوش مصنوعی: تو زیبایی خاصی داری که اگر کسی دربارهات به حورالعین بگوید، آنها هم مجذوب تو خواهند شد.
هوش مصنوعی: زیبایی و خوبی در باغ به چه شکل و سبکی ظهور کرده است؛ مثل چهرهی زیبا و دلربای قندهار و صورت دلنشین چین.
هوش مصنوعی: بوستان مانند بهشتی است که با ملاقات او شاد و خوشحال شده است و هر کسی که با حالتی غمگین به آنجا آمده، حالش دگرگون شده است.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده که نوبت آب، آواز، سبزه و باغ است. این دوره مملو از آرامش و زیبایی است و شکوفهها و گلها به رونق آمدهاند.
هوش مصنوعی: باغی را تصور کن که پر از گلهای نسرین است، اما آیا این نسرینها فقط به خاطر یک گل نسرین دیگر از آسمان به زمین آمدهاند تا در مقابل آن گل بایستند؟
هوش مصنوعی: لاله در برابر گل قرار گرفته و خود را در خون غرق کرده است. گویی خسرو، محبوبش شیرین، را ملاقات کرده است.
هوش مصنوعی: رنگ و روشنی گلها در زمین به قدری زیبا و درخشان است که به آسمان هم شباهت دارد؛ مثل ستارههای درخشان مانند سهیل، مشتری، ماه و پروین که در آسمان میدرخشند.
هوش مصنوعی: بهار تازه برای خدمت به ما آمد و زینتهای زیباتر از قبل را به باغ و جشنهای ما آورد.
هوش مصنوعی: باغی که در برابر زیباییها قرار دارد، در غیاب تو زینت خود را از دست داده است. مدتی به باغ برو تا دوباره زیباییهایش به آن بازگردد.
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنی که روزهایی از خوشی و لذت به پایان میرسند، باید بگم که هیچ زمانی خوشی و خوشبختی به این شکل وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ هنرمند یا طراح ماهری وجود ندارد که بتواند به اندازه زیبایی بهار و ابرهای فروردین، چیزی خلق کند.
هوش مصنوعی: با این خوبیهایی که در کنار چمن جمع شدهاند، مانند آنها در کل دنیای تاتار و کاشان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر پنداشته شود که زیبایی چهره و نقش گلها در هنر بافته شده هیچ کم و کاستی ندارد، این تصور نادرست است.
هوش مصنوعی: بلبل در ستایش گل آهنگ میخواند، اما در ستایش آل غسان، شعر حسان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به این فکر کنی که چه اندازه شادی و خوشی در این فصل وجود دارد، متوجه خواهی شد که توصیف آن در ذهن و فکر آسان نیست.
هوش مصنوعی: اگر بگویی که صدری در خراسان و عراق مقام و منزلتی مانند رئیس و سید شرق و خراسان دارد، این موضوع حقیقت ندارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب، زیبایی چهرهات به قدری است که شاعران به خاطر آن، اشعار زیبایی برای ستایش مجدالدین میسرایند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اهل بیت دارای مقام و اختیاری ویژه هستند و خدمت به آنها، افتخاری بزرگ در میان بزرگان زمانه به شمار میآید.
هوش مصنوعی: قدرت و عظمت خداوند آنقدر بزرگ است که حتی خاک زیر پایش نمیتواند بلندای آسمان را به خود بگیرد و دست بخشش او آنقدر فراوان است که روزگار و زمان توانایی رقابت با آن را ندارند.
هوش مصنوعی: او در کتابهای نظم و نثر نامش مطرح است و در میدان شجاعت و مردانگی از بزرگان زمان خود به شمار میآید.
هوش مصنوعی: خدمت پیامبر و یادگار او، نشانگر تلاش و فداکاری مردم است و نیز ویژگیهای دوران ما از شمشیر حضرت علی (ع) به جا مانده است.
هوش مصنوعی: رستگاری و راستگویی تنها به خاطر خدمت به او و برقراری ارتباط با او تا به این حد نبود که از روزگار انتظار داشته باشیم.
هوش مصنوعی: من تحت تاثیر زمان هستم و میبینم که این زمان نمیتواند جز در کنار خودش فرزندان را به درستی تربیت کند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که ابوالقاسم علی، به عنوان یکی از شخصیتهای باعظمت در اسلام، انتخاب و انتخاب شده است که نشاندهنده مقام و شرافت او و همچنین افتخاری برای تمام دورانهاست.
هوش مصنوعی: ای خدایی که شاعران به خاطر شعرهای من در ستایش تو، مرا مورد تحسین و ستایش قرار میدهند و جادوگران نیز به این اشعار ارادت دارند.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو همیشه بر زبانها جاری است و تلاش و اراده تو همواره به سوی آسمان و بلندیها معطوف است.
هوش مصنوعی: بدخواهی تو را با شومسالی همراه میکند، در حالی که نیکخواهی و نصیحت با سعادت پیوند دارد.
هوش مصنوعی: بهترین بهره و فایده در عشق و محبت تو نهفته است و هر کسی که در دل خود کینه و خصومت تو را پرورش دهد، قطعا از این راه زیان خواهد دید.
هوش مصنوعی: هر چند من در شعر گفتن حرفهایی دارم، اما در مورد شاعری، دیگران هم سخنهای زیادی برای گفتن دارند.
هوش مصنوعی: نقاشی آسمان با باران در باغ تربیت، تاثیرات زیادی دارد، اما اثرات شعر و ادبیات بر روی انسانها و تربیت آنها، از این هم بیشتر است.
هوش مصنوعی: به رغم اینکه دریا موجهای فراوانی دارد، صدف که درون آب زندگی میکند، از آب آسمانی تغذیه میکند و در دهانش مروارید را پرورش میدهد.
هوش مصنوعی: هر گویی که در ستایش تو از دل و جان برآید، به خاطر لطافتی که در آن است، ممکن است خطراتی برای خود به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: بهترین اقدامها در زندگی، کمک کردن و بخشیدن به دیگران است. فکر و اراده تو در طول سالها و ماههای مختلف این حقیقت را تحقق میبخشد.
هوش مصنوعی: خاندان تو از خانوادههای افتخارآفرین است و داستانهای تو در هر زبانی متفاوت و منحصر به فرد روایت میشود.
هوش مصنوعی: تو با بخشندگیات به اندازهی خورشیدی درخشان در این دنیا میدرخشی و ارادهی تو در رسیدن به اوج آسمانهای دیگر است.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم تو را به این سادگی توصیف کنم، چون هر یک از انگشتانت دنیای متفاوت و خاص خود را دارد.
هوش مصنوعی: تو یگانهای که در زمان و بر روی زمین مانند تو وجود ندارد. اینک لواط و زندگی ما در سفر و جستجوی دیگری است.
هوش مصنوعی: اگرچه در زمان ما شعر و شاعری بسیار رواج پیدا کرده است، اما در خود من، توانایی و شیوهای متفاوت در شعر گفتن وجود دارد.
هوش مصنوعی: در هر گروهی روش و شیوهای خاص برای بیان خوب وجود دارد و هر زبانی به نحوی متفاوت و ویژه سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من در مورد مردم جهان دو حالت را میبینم؛ یا در حال خدمت به تو هستند و یا دعای خیر برای تو میکنند و آمین میگویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.