گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۳۰ - به یکی از فرزندان خویش نگاشته

 

بی سر وپا می رویم تا به کجا سر نهیم

بارگی شاه شد گردن ما در کمند

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۶۱ - به میرزا حسن مطرب پسر ملاعبدالغنی نوشته

 

ناکامی ما هست چو کام دل دوست

کام دل ما همیشه ناکامی باد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۸۴ - به یکی از بزرگان نگارش رفته

 

بر از چرخ برین باد آستانت

به خاک در زمین آباد آسمانت

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۸۹ - به یکی از نزدیکان خویش نگاشته

 

باغ گل هشت کاخ مینو آورد

داغ دل هفت چرخ مینا افکند

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۰ - به یکی از دوستان نگاشته

 

من که یغما که اگر سلطنت فقر این است

کی نه پرویز نه جمشید گدای در ماست

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۸ - از زبان دوستی به دیگری نگاشته

 

ناکامی ما هست چو کام دل دوست

کام دل ما همیشه ناکامی باد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۳ - به میرزا اسمعیل هنر نوشته

 

از کمند کهکشان برنای بیند پالهنگ

یک سر موی ار ز فرمان آسمان گردن کشد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۹

 

جزآنکه به مغلوبه شوم کشته چه تدبیر

صف بسته سپاه مژه و من تن تنها

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۵ - از قول مادر جلال الدین میرزا به فخرالدوله نگاشته

 

تو بر سمندی وبیچارگان اسیر کمند

کنار خانه ای زین بهره مند و ما مهجور

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۱ - به میرزا رضای نواب اصفهانی از ری نگاشته است

 

همه در خورد وصال تو و ما از همه کم

همه حیران جمال تو و ما از همه بیش

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۶۳

 

ناکامی ما هست چو کام دل تو

کام دل ما همیشه ناکامی باد

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۵

 

آنکه جدا از برش ماند زهی تیره بخت

وانکه به خاک درش مرد زهی بختیار

یغمای جندقی
 
 
sunny dark_mode