گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - مدح بهاءالدین محمد وزیر

 

ملک را فال ز اقبال بقا می یابد

آز را علت افلاس دوا می یابد

بدل و دست بهاء الدین تاج الوزراء

آنکه ایام از او فرو بها می یابد

حامدی اصلی فرخنده محمد نامی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - مدح ارسلان بن طغرل

 

چیست از احسان که خورشید کرم با من نکرد

هرچه از احسان تو نامش دانی او، احسن نکرد

از نشیب چاه آزم بر سپهر ماه برد

رستم توران گشای این لطف، با بیژن نکرد

آفرین باد، آفرین، بر خسرو مغرب که خصم

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مقام عشق فرماید

 

عشق برآورد گرد، از سر مردان مرد

گر تو، بسر زنده ی از سر این راه، گرد

فرد شو از هر دو کون تا بقبولی رسی

طالب مشرک مباش در ره مطلوب فرد

و الله، کافسار حکم بر سر دوران کنی

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - مدح اتابک علاءالدین محمد خداوند مراغه

 

هرکه بر منهاج عزمی رای مقصد می‌کند

عزم درگاه علاءالدین محمد می‌کند

آنکه در هیجا به مار مقرعه با خصم ملک

کار رمح خطی و تیغ ممهد می‌کند

نام میمونش که بر چهر قمر منقوش باد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - شاد باش میلاد خواجه سعد الدین مسعود و مدح سلطان قزل ارسلان سلجوقی

 

به مهد کرد طبیعت مشیمه های ودود

پس از سعادت میلاد سعد دین مسعود

سپهر مجمره گردان پر اخگر اختر

برای مجلس او ساخت چشم بدرا، عود

خرد مطابق دست و دلش چو دید بگفت

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل

 

تا قافله شیر ز ماهی به حمل شد

در باغ صبا صانع چالاک عمل شد

از بلبل خوش نغمه که ناهید طیور است

نالیدن او تار اغانی به زحل شد

از خاک بر انگیخت گل زرد زر سرخ

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - مدح نجم الدین لاجین

 

گر، خاتم مردمی نگین دارد

حقا، که ز دست نجم دین دارد

رستم جگری که بر در همت

رخش فلکی بزیر زین دارد

چرب آخر مکرمات معروفش

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - مدح اتابک علاءالدین محمد

 

پای دار، ای کوی گردون زخم چوگان در رسید

هم نبردان را خبر کن، مرد میدان در رسید

عشق را گو، دیده مفرش دار، چون دلبر نشست

جسم را گو، دست درکش گیر، چون جان در رسید

منبر اسلام را، چون گل مرصع شد کمر

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - مدح جمال الدین محمود بن عبداللطیف بن محمد بن ثابت خجندی

 

زهی بجان تو جاوید زنده جان خجند

چه سایه بخش همائی ز آشیان خجند

به هفت خاتم پیروزه دولت پیروز

نداده مثل تو پیروزه ی ز کان خجند

به عرصه ی که گران شد رکاب فکرت تو

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - مدح حجت الاسلام رکن الدین حافظ همدانی

 

رمضان سایه رحیل افکند

خیمه همچون دل از جهان برکند

مهر او بر گر فتمان چو بخار

باز، چون قطره بر زمین افکند

کلک او جمع کردمان چو مداد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - مدح

 

ای عهد تو چون عهد قضا سرمد

وی عمر تو چون عمر ابد ممتد

سرمد از چرخ توئی ز آنروی

ارزانی به ملکت سرمد

رای تو چون قضای خدا الحق

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در تجرید و تفرید و مقام شامخ انسان و منزلت عرفان:

 

افدیک یا خیر البشر، ای تاج عالم بلکه سر

چونت فتاد اینجا گذر، این المقام ایش الخبر

چون گفت شرعت طرقوا، شاها بمیدان شو زکو

از دوستان بربای کاو، از دشمنان بردار سر

نو کن روش را داستان، بشکن طلسم باستان

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - مدح سلطان رکن الدین ارسلان بن طغرل

 

چون خرقه گشت بر کتف شب ردای قار

شد غرق در غلاله زر فرق کوهسار

متواریان پرده غنچه شدند زود

گلهای رخ گشاده بر این سبزه جویبار

از توتیای شام تهی مانده چشم ماه

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - وصف شکار و شکارگاه و مدح ارسلان بن طغرل

 

چو شاه شرق برآید برهنورد شکار

ز شیر نعره برآید که، خسروا، زنهار

ز تیر او قفصی بر طیور گشت هوا

ز تیغ او جرسی گشت برو حوش قفار

گه از نشاط برانگیخت باد خاک نورد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - مدح خواجه جلال الدین ابوالفضل بن قوام الدین درگزینی وزیر سلطان ارسلان بن طغرل

 

ایا خدای بخلقت نیافریده نظیر

ستانه تو جهان را ز حادثات مجیر

جلال دولت و دینی نظام ملک و ملل

پناه تیغ و کلاه و مدار چرخ و سریر

جهان فضل ابوالفضل کز فضایل او

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - وصف دیماه و تعریف آتش و توصیف مجلس بزم خواجه اثیرالدین تورانشاه وزیر

 

تا باوج آمد سر رایات خیل ز مهریر

در حضیض افتاد سلطان کواکب را میسر

خا زنان گوهر علوی ز کم دخلی شدند

تا مشمیه سنگ و، صلب آهن از آتش فقیر

آب و نوری نیست کیتی راز سرما، گوئیا

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - وصف خزان و مدح ابو منصور وزیر

 

بهار چون خط بطلان کشید بر منشور

صبا کلید بساتین نهاد پیش دبور

چو دود ابر بمغز فلک برآمد، شد

بچشم انجم، چرخ کبود صورت گور

شب سیاه و ضباب سپید پنداری

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در ذم و قدح اهل نفاق و شکایت از مردم عراق و تخلص در مدح خواجه جمال الدین عثمان

 

شکست دور سپهرم بپایمال ز حیر

بریخت خون جوانیم غبن عالم پیر

همی نفر نفر آید بلا بساخت من

از این نفر نفر ای دوستان، نفیر نفیر

چو چرخ بی سر و پایم چو خاک بیدل و زور

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - توصیف جشن و تعریف شهرود و رباب و مدح فخرالدین عربشاه

 

ای بزم جهان آرا، ای جشن جنان پیکر

در رشک رخت حورا در رشک، میت کوثر

از ابروی ایوانت برماه زده کله

وز چهره دیوارت در خلد گشاده در

بر شمسه ی شنکرفی، رانده شکنت زنکار

[...]

اثیر اخسیکتی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - مدح خواجه جلال الدین ابوالفضل در گزینی معروف به نظام الملک وزیر

 

زهی مناقب مجد تو در جهان مشهور

بدور دولت تو، رایت هدی منصور

کمینه پایه ز جاه تو هامه افلاک

کهینه بنده ز خیل تو قیصر و فغفور

فروغ جبهت تو، خنده ها زده بر ماه

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode