سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح
بود روزی مبارک و فرخ
کاین سعادت نمود ما را رخ
در این گنجنامه بگشادم
وین سخن را اساس بنهادم
نقش این کارنامه میبستم
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۲ - مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار
خالق خلق وایزد بی چون
فاعل کارگاه «کن فیکون»
هر چه آورد از عدم به وجود
از وجود همه تویی مقصود
خویشتن را نخست نیک بدان
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۳ - وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ
در نگر تا که آفرید ترا ؟
از برای چه برگزید ترا ؟
خاک بودی ترا مکرم کرد
زان پست جلوهٔ دو عالم کرد
از همه مهتر آفرید ترا
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۴ - افحسبتم انما خلقناکم عبثاً
تو چه پنداشتی که ایزد فرد
از پی بازیت پدید آورد!
عمر ضایع مکن به بیخردی
دور شو دور، از صفات بدی
با دد و دیو چند همنفسی
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ
گر کنی قهر ازو نفیس شوی
ورمرادش دهی خسیس شوی
وه چه ساده دلی و چه نادان
که ندانی تو عصمت از عصیان
از صفات حمیده بگریزی
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۶ - کما تعیشون تموتون وکما تموتون تحشرون
تو اگر نیک نیکی اربدبد
بدونیک تو باتو باشد خود
چون بدی، پس بدان که بیخردی
که خرد نیست رهنمون بدی
هر که پروردهٔ خرد باشد
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۷ - حکایت
اندر آن دم که مبدع اشیا
کرد نقش وجود را پیدا
قدسیان چشم بر تو بگشادند
حال را در تردد افتادند
یوسفی دیدهاند زیبا روی
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۸ - قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء
همه افتادهاند در تک و تاز
کرده بر تو زبان طعن دراز
چون زفطرت تو بودهای مقصود
همگنان چون برادران حسود،
کارها ساختند بر سر راه
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۹ - قائد نفوس السالکین و نزهه قلوب المحققین
ای شده پای بست و زندانی
اندرین خاکدان ظلمانی
تاکی این گفت و گوی پر باطل
تاکی این جست و جوی بی حاصل
راه رو راه، گرد گفت مگرد
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۰ - دَعْ نَفْسَکَ وَ تَعال
بگذر از نقش عالم گل تو
ره تو و راهروتو منزل تو
رهروی، روسخن زمنزل گوی
همره و همنشین مقبل جوی
چون تو غافل نشینی از کارت
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۱ - من عرف نفسه فقد عرف ربه
بگذر از وهم و این سخن بگذار
کی بود وهم مدرک اسرار
دل تواند یکی مطالعه کرد
لوح اسرار قرب مبدع فرد
هر چه عین کمال معرفت است
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۲ - حکایت
دوش ناگه نهفته از اغیار
یافتم بر در سرایش بار
مجلسش زان سوی جهان دیدم
دور از اندیشه و گمان دیدم
مجمعی دیدهام پر از عشاق
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۳ - ما رَأَیْتُ شَیْئاً إِلّا وَ رَأَیْتُ اللهَ فیهِ
در جهانی که عالم ثانی است
بی زبانی همه زبان دانی است
عاشقان صف کشیده دوشادوش
ساقیان بر کشیده نوشانوش
سالک گرم رو در آنبازار
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۴ - صفت اصحاب الطریقه
رهروانی که وصل اوجویند
معتکف جمله بر در اویند
از وجود جهان خبرشان نیست
جز غم او غم دگرشان نیست
در جهانند و از جهان فارغ
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۵ - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر
ساکنانی که جمله چون روحند
مرهم سینههای مجروحند
همه را درس، نقد ابجد عشق
همه را میل، سوی مقصد عشق
همه را گشته سر غیبی کشف
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۶ - انما اموالکم واولادکم فتنه
چه کنی عیش با زن و فرزند؟
ببر از جمله دل، بدو پیوند!
چه نشینی میان قومی دون؟
چه بری سر، زبند شرع برون؟
ای ستم کرده بر تو شیطانت
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۷ - منهاج العارفین و معراج العاشقین
ای همه ساله پای بست غرور
در خرابات حرص مست غرور
حرصت افگنده باز از ره حق
اینچنین کی رسی به درگه حق
راه دور است و مرکبت لنگ است
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۸ - خطوتان وقد وصل
خود تو کاهل نشینی ای غافل
ناپسندست غفلت از عاقل
خیز و خود را بساز تدبیری
بر جهان زن چهار تکبیری
در میان آی چست چون مردان
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون
هر که آمد در این سرای غرور
همدمش محنتست و منزلگور
کو زپیغمبران مسیح و کلیم؟
آدم و شیث و نوح و ابراهیم؟
یونس ولوط و یوسف و یعقوب
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۰ - حکایت
ای شنیده فسانه بسیاری
قصهٔ کوزهگر شنو باری
کوزهگر سال و ماه در تک و پوی
تاکند خاک دیگران به سبوی
چون که خاکش نقاب روی کنند
[...]