گنجور

 
۱
۲
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

هر شب ز غم تو دل ز جان برگیرم

پندی که خرد دهد من آن نپذیرم

تا روز نهد خیال تو در پیشم

صد چشمه و من ز تشنگی می‌میرم

۲ بیت
امیر معزی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره‏ » بخش ۱۳۲ - ۴۰ - النوبة الثالثة

 

شهریست بزرگ و من بدو در میرم

تا خود زنم، و خود کشم، و خود گیرم

۱ بیت
میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴- سورة النساء- مدنیة » ۳ - النوبة الثالثة

 

شهریست بزرگ و من بدو در میرم

تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم‌

۱ بیت
میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۵- سورة المائدة- مدنیة » ۱ - النوبة الثالثة

 

شهریست بزرگ و من بدو درمیرم

تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم.

۱ بیت
میبدی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۳- سورة الزخرف- مکیه » ۲ - النوبة الثالثة

 

شهریست بزرگ و من بدو درمیرم

تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم‌

۱ بیت
میبدی
 

عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۸

 

چون نیست ز عقل ذرّهای توفیرم

تا می چه کنم عقل، کمش میگیرم

دیوانگی عشقِ توام میباید

تا بو که ز زلفِ تو رسد زنجیرم

۲ بیت
عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۷

 

در راه توَم گر زیم و گر میرم

دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم

پیری برِ رحمت تو قدری دارد

چون بر در تو پیر شدم بپذیرم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۹۲

 

با دل گفتم چیست بگو تدبیرم

کز آرزوی وصال تو می میرم

دل گفت که لاف می زنی با من نیز!

دستار چه از روی طبق برگیرم؟

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰۷

 

پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم

بعد از تو جهان را به جوی نپذیرم

من زنده بدان شدم که پیشت میرم

من چون [رَوم] از پست که پیشت میرم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۲

 

در راه توَم گر زیم و گر میرم

دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم

پیری بر رحمت تو قدری دارد

چون بر در تو پیر شدم بپذیرم

۲ بیت
اوحدالدین کرمانی
 

عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۷

 

یارب، به تو در گریختم بپذیرم

در سایهٔ لطف لایزالی گیرم

کس را گذر از جادهٔ تقدیر تو نیست

تقدیر تو کرده‌ای، تو کن تدبیرم

۲ بیت
عراقی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۴

 

بر من چو گذر کند بت کشمیرم

در دیده قیاس چشم مستش گیرم

بگذشت و به چشم خشم در من نگریست

دلدار که پیش خشم چشمش میرم

۲ بیت
مجد همگر
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹

 

خیزم که نماند بیش ازین تدبیرم

خصم ار همه شمشیر زند یا تیرم

گر دست دهد که آستینش گیرم

ورنه بروم بر آستانش میرم

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰

 

گر بر رگ جان ز شستت آید تیرم

چه خوشتر ازان که پیش دستت میرم

دل با تو خصومت آرزو می‌کندم

تا صلح کنیم و در کنارت گیرم

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴

 

گر دست رسد که آستینش گیرم

ور نه، بروم بر آستانش میرم

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴

 

گر دست رسد که آستینش گیرم

ور نه، بروم بر آستانش میرم

۱ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴

 

گر دست رسد که آستینش گیرم

ور نه، بروم بر آستانش میرم

۱ بیت
سعدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

من ملک جهانرا بسخن می گیرم

وین بس بود از سخنوری تو فیرم

زین دست که نظم من گرفتست کمال

در کشور شعر تا نمیرم میرم

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۴۰

 

زد نرگس مست پرخمارش تیرم

من پیش دو زلف تابدارش میرم

صد جنگ بشد ز بهر بوسی و نداد

شد صلح بدان که در کنارش گیرم

۲ بیت
جلال عضد
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷

 

در وصل نماند بیش ازین تدبیرم

پیشم بنشین دمی که پیشت میرم

چون اشک ز چشم من جدا خواهی شد

آخرکم آنکه در کنارت گیرم

۲ بیت
سلمان ساوجی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۵