قوله تعالی: وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذیً الآیة کلام خداوند حکیم، یاد آن کردگار عظیم، ما جدی نامدار کریم، یار هر ضعیف مونس هر لهیف، مایه هر درویش، امید هر نومید، دلیل هر گم راه، درماندگان و عاجزان را نیک پناه، خداوندی که از مهربانی و نیک خدایی عطاء خود بر خلق ریزان کرد، و هر کس را آنچه صلاح و بهینه آن کس دید آن کرد، بنگر که چه کرد از فضل، و چه نمود از کرم باین زنان عاجز رنگ ضعیف نهاد، ملول طبع، چون دانست که بنیت ایشان با ضعف است، و طبع ایشان با ملالت، و طاقت دوام خدمت ندارند، و در آن خللها آرند، ایشان را عذری پدید کرد، در بعضی روزگار تا لختی طاعت و گران باری خدمت ازیشان بیفتاد، بی اختیار ایشان، و ایشان را در آن جرمی نه، باز چون روزگاری برآید و نشاط بیفزاید، و آرزوی خدمت و طاعت بریشان تازه شود، آن عذر بریده گردد، و خطاب باز متوجه شود. اینت نکو کاری و مهربانی! اینت خداوندی و بنده نوازی! ازین عجبتر که ایشان را در آن حال که بازداشت، از خدمت باز داشت نه از مخدوم، تا اگر تن از خدمت باز ماند دل از مخدوم باز نماند، ایشان را دستوری ذکر داد هم در دل هم بر زبان و مرهمی نهاد بآنچه گفت «أنا جلیس من ذکرنی» تا نومید نشوند، و از بساط قرب به نیوفتند، چون از خدمت باز ماندند که نه هر که رسید خود بخدمت و طاعت ظاهر رسید، اگر علت رسیدن خدمت ظاهر بودی از سحره فرعون چه خدمت آمد؟ و از ابلیس مهجور چه بود از خدمت که نیامد؟
ایشان را بی خدمت بر خواند، و این را با خدمت براند، این بود خواست او، و چنین آمد حکم او، نه برخواست او اعتراض! نه از حکم او اعراض، یفعل اللَّه ما یشاء و یحکم ما یرید.
شهریست بزرگ و من بدو در میرم
تا خود زنم، و خود کشم، و خود گیرم
نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ الآیة... بنده را نفس است و دل، نفس از عالم سفلی است و اصل آن از آب و خاکست، و دل از عالم علوی است، یعنی آن لطیفه ربانی که مایه آن نور پاک است، نفس را مقام غیبت آمد، و دل را مقام شهود، و الیه الاشارة بقوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ما من آدمیّ الّا و قلبه بین اصبعین من اصابع اللَّه» پس نفس که در غیبت بماند شرع او را با امثال و اشکال خویش مساکنت داد، و بدان منت بر نهاد گفت: نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ جای دیگر گفت فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ، جای دیگر گفت: لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً این حظوظ یافتن و بامثال و اشکال گرائیدن نصیب نفس است که در وهده غیرت بماندست، امّا دل که در مقام مشاهدت است حرام است او را که بغیری گراید، یا خود بمخلوقی فرو آید، و تا خود را از خلق باز نبرد و سرّ خویش از غیر حق طهارت ندهد، در تحت این کلمت نشود که یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ. رب العالمین دوست دارد این چنین پاکان را، و ایشان را مردان خواند آنجا که گفت: فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ.
و بدانک خبائث درین سرای حکم بر دو قسم است: یکی خبث عین است که هرگز بشستن پاک نشود، اگر مرداری هزار بار به بحر محیط فرو بری هرگز پاک نشود، که نجاست او عینی است. دیگر خبث صفت است، و در اصل پاک بود اما نجاستی بدو رسد، که چون بشویی پاک شود، لکن این نجاست هم بر دو قسم است: بعضی خفیف که بیک آب پاک شود، و بعضی غلیظ که شستن بآب و خاک بباید تا پاک شود. خبائث در اصل دین هم این تقسیم دارد یکی خبث عین، است که هرگز زائل نشود، و آن خبث شرک است که نیامرزد إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ، إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ.
اینک جاوید در دوزخ بمانند، از آنست که نجاست ایشان نجاست عین است، طهارت پذیر نیست، و بهشت جز جای پاکان نیست، و آن خبث دیگر در دین خبث صفت است و آن خبث معصیت است، طهارت پذیرست، امّا هم بر دو قسم است بعضی صغایر و بعضی کبائر، صغایر خفیف است: بگذری که بر دوزخ کند پاک شود: «وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها» و کبائر غلیظ است: بگذری پاک نشود، بیشتر بماند، اما جاوید بنماند که عین او نجس نیست و نجاست او طهارت پذیرست، اگر درین سرای بآب توبه و حسرت بشوید، پاک شود، و اگر درین سرای طهارت نیابد طهور آن سرای جزا جز آتش باشد، تا به نسوزدش پاک نشود، و تا پاک نشود بخداوند پاک نرسد. «ان اللَّه تعالی طیّب لا یقبل الا الطیّب» بداود ع وحی آمد که: «یا داود طهر لی بیتا اسکنه» خانه ما پاک گردان تا خداوند خانه بخانه فرو آید. گفت خداوندا چگونه پاک گردانم؟ گفت آتش عشق درو زن تا هر چه نسب ما ندارد سوخته شود، پس بجاروب حسرت بروب تا اگر چیزی ماده بود از هوای نفس که بآتش عشق نسوخته است جاروب حسرتش بروبد که عروس وصل ما با هوای نفس تو بنسازد.
ای برادر روی ننماید عروس دین ترا
چون زنان تا کی نشینی بر امید رنگ و بوی
تا هوای نفس تو در راه دین دارد قرار
همت اندر راه بند و گام زن مردانه وار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی نکات اخلاقی و روحانی در مورد زنان و مسائل مرتبط با آنها در دین اسلام میپردازد. اشاره به آیهای از قرآن دارد که مطرح میکند زنان همچون زمین زراعتی برای مردان هستند و مردان باید بهخوبی با آنها رفتار کنند. نویسنده به ویژگیهای نفس و دل اشاره میکند و تأکید میکند که نفس از عالم ماده و دل از عالم روحانی است.
در ادامه، بحثی دربارهی پاکی و ناپاکی در دین مطرح میشود و به دو نوع ناپاکی (عین و صفت) اشاره میشود. ناپاکی عینی که به هیچوجه پاک نمیشود و ناپاکی صفتی که با توبه و شستشو قابل برطرف شدن است.
نویسنده همچنین به تأکید بر لزوم پاکی قلب و رفتار نسبت به خداوند و اهمیت عشق الهی در آن اشاره میکند و توصیه میکند که انسانها باید از هوا و هوس خود دوری کنند تا به مقام قرب الهی برسند. در نهایت، نویسنده با دعوت به تلاش و همت در راه دین و پاکسازی دل، بر اهمیت این موضوع تأکید میکند.
هوش مصنوعی: خداوند متعال در آیاتش به سوالات مربوط به دورهی عادت ماهیانه زنان پاسخ میدهد و با این کار نشان میدهد که او همواره در کنار ضعیفان و نیازمندان است. او که رحمتش بیحد و حصر است، برای هر کس آنچه را که به نفع اوست مهیا میسازد. به زنان ضعیف و ناتوان توجه دارد و وضعیت آنها را درک میکند. او میداند که این زنان قدرت ادامهی خدمت را ندارند و به همین دلیل، عذری برای آنها ایجاد کرده تا در برخی روزها از بار تکلیف کاسته شود. اما زمانی که حالشان بهتر شود و تمایل به خدمت در آنها دوباره زنده شود، این عذر دیگر معتبر نخواهد بود و خطاب و دعوت به خدمت دوباره برقرار خواهد شد. خداوند در این مهربانی و عطوفت خود حتی در زمانهایی که از آنان خواسته که از خدمت دست بکشند، دلهایشان را از یاد او دور نمیکند و با یادآوری و ذکر، امید را در دلهایشان زنده نگه میدارد. او میخواهد که اگر هم بدن از خدمت باز بماند، دل به یاد او مشغول باشد و از بهترین حالتها دور نشود.
هوش مصنوعی: او را بدون خدمت بر میخواند و این را با خدمت میرانند. این خواسته او بود و اینگونه حکم او جاری شد. نه کسی به خواستهاش اعتراض کرد و نه از حکمش روگردانی کرد. خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد و هر چه اراده کند حکم میکند.
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که شخص به یک شهر بزرگ میرود و در آنجا به دنبال فرصتی میگردد تا به چیزهایی که میخواهد برسد و در این مسیر، همه چیز را خود به دست آورد، حتی اگر لازم باشد که با چالشها و خطرات زیادی روبرو شود. این تلاش نشاندهنده عزم و اراده قوی اوست.
هوش مصنوعی: نفس انسان به دنیای مادی تعلق دارد و از چیزهایی مانند آب و خاک تشکیل شده است، در حالی که دل او به عالم معنوی و الهی مربوط میشود و منشأ آن نور خالص است. نفس در حالت غیبت به سر میبرد و دل در حالت شهود و دیدار حقیقت است. این نکته به یادآوری میآید که هر انسانی قلبش در دستهای خداوند است. نفس که در غیبت مانده، با شریعت و دستورات خود آرام شده و این هدایا را به او داده است. به عنوان مثال، در قرآن آمده که زنان برای مردان مانند کشت و زراعت هستند و اجازه داده شده که با آنها ازدواج کنند و میانشان محبت و رحمت برقرار باشد. این حمایتها به نفس تعلق دارد که در حالت غیرت باقی مانده است، اما دل که در مقام مشاهده است، نمیتواند به غیر خداوند توجه کند یا به مخلوقی وابسته شود. تا زمانی که فرد خود را از دنیا جدا نکند و امور باطنی خود را از غیر خدا پاک نکند، به حالت مطلوب نخواهد رسید. خداوند این پاکان را دوست دارد و در قرآن آنها را مردانی توصیف کرده که دوست دارند پاک و مطهر باشند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ناپاکیها به دو دسته تقسیم میشوند. یکی ناپاکی عینی است که هرگز با شستن پاک نمیشود؛ مانند مرداری که اگر هزار بار هم در دریا بیفتد، باز هم نجس خواهد ماند. این نوع ناپاکی، ناپاکی ذاتی است. دسته دوم ناپاکی وصفی است که در اصل پاک است، اما به آن ناپاکی میرسد؛ این ناپاکی با شستن برطرف میشود. ناپاکیها در این دسته هم به دو نوع تقسیم میشوند: بعضی خفیف که با یک بار شستشو با آب پاک میشوند و بعضی دیگر غلیظ که برای پاک شدن به آب و خاک نیاز دارند. در دین نیز این تقسیمبندی وجود دارد. یکی از ناپاکیها، ناپاکی عینی است که هرگز از بین نمیرود و آن ناپاکی شرک است که مورد آمرزش قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: اینکه جاوید برای همیشه در دوزخ باقی بماند به این دلیل است که آلودگی او ذاتاً نجس است و قابل پاک شدن نیست. بهشت مکانی برای پاکان است و نوع دیگری از آلودگی که در دین مطرح است، آلودگی ناشی از اعمال ناپسند است که میتواند پاک شود. این آلودگی خود به دو دسته تقسیم میشود: برخی از آنها کوچک و خفیفاند و برخی بزرگ و سنگین. آلودگیهای کوچک ممکن است با گذر از دوزخ پاک شوند، اما آلودگیهای بزرگ به سختی پاک میشوند و بیشتر در آنجا باقی میمانند. اما جاوید به دلیل اینکه ذاتاً نجس نیست، اگر در این دنیا با آب توبه و حسرت خود را شستشو دهد، پاک میشود. اگر در این دنیا نتواند پاک شود، جزای او در آخرت جز آتش نخواهد بود، و تا زمانی که نپاک باشد نمیتواند به خداوند پاک نزدیک شود. خداوند به داوود وحی کرد که خانهام را پاک کن تا من به خانهات بیایم. داوود پرسید چگونه خانهام را پاک کنم؟ خداوند پاسخ داد که آتش عشق را در آن بگذار تا هر چه که نسبتی با ما ندارد بسوزد، و سپس با حسرت آنچه از مواد نفسانی که با آتش عشق نسوخته است، جارو کن تا به وصال ما نائل شوی.
هوش مصنوعی: ای برادر، عروس دین تو مانند زنان روی خود را نمینماید. تا کی میخواهی منتظر رنگ و بوی آن بمانی؟
هوش مصنوعی: زمانی که آرزوها و خواستههای نفس تو در مسیر دین قرار دارد، همت و تلاش خود را در این راه قرار بده و با قدمهای محکم و استوار پیش برو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.