گنجور

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته

 

مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار

بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۴ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

این مزد قاصدی است که آید ز کوی تو

کو را دوباره باز فرستم به سوی تو

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته

 

با دست که فشاری و که مالیش به پای

بیچاره من که پیش تو از غوره کمترم

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۱ - از قول نواب سیف الله میرزا به نواب اسدالله میرزا نگاشته

 

گفتم که این نخست خداوندی تو نیست

ای انوریت بنده و چون انوری هزار

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۴ - ایضا از قول علی اکبر خان دامغانی نگاشته

 

این قاصد از کدام زمین است مشکبوی

وین نامه در چه داشت که گیتی معطر است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۶

 

مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار

بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲۷

 

مگذار ضایعم که مرا عنف روزگار

بر اعتماد لطف تو ضایع گذاشته است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۱

 

زاین پس به دامن از غم دل لخت خون کنم

باشد بدین وسیله غم از دل برون کنم

از بس رمیده خاطره از ذوق بی حضور

ساقی گرم پیاله دهد سرنگون کنم

خواهم هزار چشم و بهر چشم چشمه ها

[...]

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode