گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۹

 

بر شاد گونه تکیه زده شاد و شاد کام

دولت رهی و بخت مطیع و فلک غلام

فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸

 

این روزگار بی‌خطر و کار بی‌نظام

وام است بر تو گر خبرت هست، وام، وام

بر تو موکلند بدین وام روز و شب

بایدت باز داد به ناکام یا به کام

دل بر تمام توختن وام سخت کن

[...]

ناصرخسرو
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۰۷

 

منت خدای را که برون آمد از غمام

بدری که هست پیشرو دودهٔ نظام

صدری که هست خادم پایش سر کفات

میری‌ که هست عاشق دستش لب‌ کرام

شایسته زین ملت وبایسته فخر مُلک

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

ای داده روی خوب تو خورشید را نظام

ای‌گشته عالمی به سر زلف تو غلام

بر ماه لاله داری و بر لاله سلسله

هرگز که دید سلسله بر مه ز عود خام

در زیر سایهٔ سر زلفین عارضت

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

هر شب نماز شام بود شادیم تمام

کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام

خورشید هر کسی که شب آید فرو رود

خورشید ما برآید هر شب نماز شام

روز فراق رفت و برآمد شب وصال

[...]

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امام حسام الدین ابو حفص عمربن عبدالعزیز بن مازه بخاری

 

ای از کمال جاه تو ایام را نظام

وی از وفور علم تو اسلام را قوام

هستی حسام دین و ندیدست روزگار

در قمع شرک و نصرة دین چون یک حسام

سلطان اهل علمی و اندر معسکرت

[...]

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح نجم الدین

 

دلبند من که بنده رویش مه تمام

خورشید آسمان جمالست و نجم و نام

نجم کلاه دوز که ترک کلاه او

بر تارک غلام نهی شه شود غلام

صد بوسه فام خواستم از نجم نجم نجم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در مدح سیدالاجل رضا

 

ماه صیام کرد بنیک اختری سلام

بر خلعت شهنشه بر عمدة الانام

بر عمدة الانام بشادی خجسته باد

تشریف پادشاه و سلام مه صیام

فرزانه سید احل مرتضی رضا

[...]

سوزنی سمرقندی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰

 

مست از درم درآمد دوش آن مهِ تمام

در بر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام

بر روزِ روشن از شبِ تیره فکنده بند

وز مشکِ سوده بر گلِ سوری نهاده دام

آهنگِ پست کرده به صوتِ حزینِ خویش

[...]

انوری
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الاولی - فی الملمعة

 

با ماه هم منازل و با باد هم لگام

با ابر هم مشارب و با رعد هم زمام

گه روی سوی خلّخ و گه روی سوی مصر

گه خوابگه به یثرب گه آبخور به شام

حمیدالدین بلخی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الاولی - فی الملمعة

 

قد قامت القیامة یا ایها النیام

هبوا عن المنام و کفوا عن الحرام

ای زمره معارف و ای رفقه کرام

تا کی هوای باده و تا کی حدیث جام

فالرمح حین یختلس القرن فی اهتزاز

[...]

حمیدالدین بلخی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در مرثیهٔ شیخ الاسلام عمدة الدین محمد بن اسعد طوسی نیشابوری شافعی معروف به حفده

 

آن پیر ما که صبح لقائی است خضر نام

هر صبح بوی چشمهٔ خضر آیدش ز کام

با برتریش گوهر جمشید پست پست

با پختگیش جوهر خورشید خام خام

تنها روی ز صومعه‌داران شهر قدس

[...]

خاقانی
 

باباافضل کاشانی » قصاید » قصیدۀ شمارهٔ ۳

 

آن مایه بزرگی و آن قبلهٔ انام

آن از کرم نشان و هنر زو گرفته نام

صدر جهان، سلالهٔ اقبال، فخر دین

کان هنر، جهان کرم، مفخر انام

فرمود اشارتی، که مر آن را به طوع و قهر

[...]

باباافضل کاشانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - فی نعت سیدالمرسلین و خاتم‌النبیین محمدالمصطفی (ص)

 

ای جز به احترام خدایت نبرده نام

وی سلک انبیا ز وجود تو با نظام

در دست عقل، نور مساعی تو چراغ

بر کام نفس، حکم مناهی تو لگام

از آتش سنان تو یک شعله نور صبح

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » هفتم

 

من عشق را بدیدم بر کف نهاده جام

می‌گفت : « عاشقان را از بزم ما سلام »

مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۱

 

فرموده اقتراحی صاحب علاءالدین

آنکو به کلک کار جهان را دهد نظام

آن نیک رای و رسم که رایش بود رهی

وان نیک بخت خواجه که بختش بود غلام

آنکش جهان جافی و ایام شد مطیع

[...]

مجد همگر
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۳

 

می خواستم که روزه گشایم نماز شام

سر بر زد آفتاب جهانسوز من ز بام

با قامتی که سرو سهی گر ببندش

یک پا ستاده تا به قیامت کند قیام

برداشت پرده از رخ و چون روز عرضه کرد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶٣ - ترجمه

 

ای آنکه میبرد بسفر ناقه ترا

محکم نهاد و گشته سولهاش لعل فام

چون از در سؤال در آئی بحق حق

برگوی چون شد انجمن از جمع با نظام

کای بهترین هر که سواره و پیاده رفت

[...]

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۶

 

ای زنگیان زلف ترا شاه چین غلام

آئینه دار حاجب رویت به تمام

شد روشنم که منزل سرو است جویبار

کز چشم من نمی رود آن سرو خوش خرام

دل انتظار وعده وصل تو میکشد

[...]

کمال خجندی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۳

 

ای سرو ناز رسته دمی سوی ما خرام

تا از هوای قد تو یابیم احتشام

گر بگذری به سوی چمن سرو و نارون

افتد به پیش قامت زیبات در خرام

مرغ دل ضعیف مرا بال و پر بسوخت

[...]

جهان ملک خاتون
 
 
۱
۲
۳