گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - پیام پدر

 

ای ز نسب گشته سزای سریر

ور پسری ، همچو پدر بی نظیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - (اندرز پدر به پسر)

 

چشم رعایت ز رعیت مگیر

تابودت ملک عمارت پذیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - (وداع پدر و پسر )

 

روی بهم کرده چنین تا بدیر

هیچ نگشتند ز دیدار سیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - در صفت موسم گرمای هند

 

رفت در آن خانهٔ تیر از مسیر

محرق ازآتش خورشید تیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند

 

بزر گران در گل لغزان اسیر

تکیه‌اشان بر کرم دستگیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - تشبیه و تمثیل

 

بود به یک جای صف تیغ و تیر

همچو نیستان به لب آبگیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۱ - ترصیع

 

طفل گیار از هوا ریخت شیر

مغز جهان را ز صبا زد عبیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۵ - عشق

 

هست چو دیوار تن رود سیر

کاه گلی کرده و سنگی به زیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۵ - عشق

 

گر همه بر دیده زند دوست تیر

منت بر دیده نه و در پذیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۷ - کینهٔ برادر و مهر دوست

 

مرد سیاستگر شمشیر گیر

ماند در ران حال تحیر پذیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۸ - حکایت جوان مردان تشنه

 

پیش یکی برد که این را بگیر

چشمهٔ حیوان خور و تشنه ممیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۹ - حکایت جوان مردی شیر خدا

 

حمله بسی کرد سوار دلیر

گبر ستیزنده نیامد به زیر

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۱۰ - حکایت شیر فروش متقلب

 

بردی از آن آب ملمع به شیر

نقرهٔ چون شیر ز برنا و پیر

امیرخسرو دهلوی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱ - ده نامه

 

حمد و ثنای ملک بی نظیر

جمله جهان را به کرم دست گیر

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲ - در صفت عاشق شدن جوانی

 

سوخت جهان ز آه دل این فقیر

محرمیی نی که شود دستگیر

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۳ - نامه چهارم

 

دور فتاده ز رخ او چو تیر

گشته چو زه در غم او گوشه گیر

صوفی محمد هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۷
sunny dark_mode