عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۰) حکایت محمود با شیخ خرقانی
بیا تا پیش من ای شاه درویش
که حق اکنون ترا کردست فاپیش
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۰) حکایت محمود با شیخ خرقانی
در اوّل چون بدادت صورت خویش
صفات خویش آرد آخِرَت پیش
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۶) حکایت ایّوب پیغامبر
نه آهی میتوان کرد از بر خویش
نه خامش میتوان بودن، بیندیش
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
توکّل بر خدا، تقصیر بر خویش
نهادم این نهایت نامه در پیش
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۸ - خطاب بلبل به طوطی و نصیحت کردن او را بخدمت پیر
منه این آینه زین بیشتر پیش
رخ استاد را ز آیینهٔ خویش
عطار » بلبل نامه » بخش ۳۵ - آمدن هدهد در نصیحت بلبل باو که راه بسی باریکست
ترا همت بقدر هستی خویش
مرا همت بقدر از آسمان بیش
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
ز ما ببریده هم بیگانه هم خویش
چو طفلان ما و راهی سخت در پیش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
بهر انگشت داری صد هنر بیش
چه با انگشتری آری دل خویش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
حسابی گیر بر انگشت با خویش
که آن روز پسین آسان شود پیش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
گر انگشتی شود جبریل در پیش
بسوزد همچو انگشتی پر خویش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
مرایی، گر یتیمی گرچه درویش
ترا ام من ترا این از همه بیش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
که پیش از مرگ این دل داده درویش
ببیند روضهٔ پاک تو در پیش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
مثالی گویمت ظاهر بیندیش
کسی راهست جامی پر عسل پیش
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
چو پروانه بر آتش میزند خویش
که تا هستی او برخیزد از پیش
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۱ - المقاله السادسه
خیالست این همه عالم بیندیش
مبین آخر خیالی را از این پیش
عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
تو اینجایی ز خود آگاه از خویش
که آنجا آگهی برخیزد از پیش
عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
مقرب آن بود کامروز بی خویش
بود آن حضرتش در پیش بی پیش
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
بجست از جای بودش روزنی پیش
برون کرد از در روزن سر خویش
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقاله العاشر
همی هر لحظه جان معنی اندیش
تواند کرد خود را رونقی بیش
عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
اگر ارزندهای داری تو با خویش
نیرزی تو به نزد کس از آن بیش