به طوطی گفت ای مرغ شکرخوار
تو هرگز بودهٔ با من جگرخوار
فصاحت میفروشی بی ملاحت
ملاحت باید آنگه بس فصاحت
تو را گر طبع زیرک یار دیدند
به قهر از صحبت یاران بریدند
چو استاد سخن بگشاد چشمت
بروی آینه افتاد چشمت
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
تو در آیینه دیدی روی خود را
نداری دیدهٔ عقل و خرد را
دریغا بر سر باطل بماندی
ز استاد سخن غافل بماندی
منه این آینه زین بیشتر پیش
رخ استاد را ز آیینهٔ خویش
تو این آیینه را گر باز دانی
به روی آینه کی باز مانی
اگر در آینه آتش به بینی
هم آیین خود آیینی به بینی
طلب کن خویش را ز آیینه بیرون
قفس بشکن بپر بر اوج گردون
مشو مغرور این نطق مزور
مکن خود را بنادانی هنرور
بسی در کسوت زیبائی خود
که زیبائی چو تو بینند بی حد
به نادانی اگر خود وانمودی
گرفتار قفس هرگز نبودی
اگر علم همه عالم بخوانی
چو بی عشقی ازو حرفی ندانی
به خود رفتن ره نادیده جهلست
به ره رفتن براه رفته سهلست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طوطی (مرغ شکرخوار) میگوید که تو هرگز با من، که جگرخوار هستم، نبودهای. فصاحت و زیبا سخن گفتن بدون ملاحت (زیبایی و جذابیت) بیفایده است. اگرچه ممکن است تو با طبع زیرک دیده شده باشی، اما این باعث میشود که از صحبت با دوستانت دور شوی. وقتی استاد سخن حقیقت را برایت روشن کند، متوجه میشوی که تنها به تصویر خود در آینه مینگری و عاقلانه نمینگری.
شاعر میگوید افسوس که تو به باطل چسبیدهای و از استاد غافلی. او به طوطی توصیه میکند که آینه را کنار بگذارد و به حقیقت استاد نگاه کند. طوطی نباید مغرور شود و باید از نطق خودمان احساس نکند که هنرمند است. زیبایی ظاهری بیحد در دیگران ممکن است وجود داشته باشد، اما بدون علم و عشق به حقیقت، تو هرگز نمیتوانی از قفس نادانی رهایی یابی. اگرچه میتوانی علم بخوانی، اما بدون عشق، هیچ نمیدانی. پس رفتن به سمت آگاهی و حقیقت آسانتر از نادیده گرفتن آن است.
هوش مصنوعی: به طوطی گفتند: ای پرنده خوش صدا، تو هیچ وقت نمیتوانی دردی که من از آن کشیدهام را درک کنی.
هوش مصنوعی: شما با بیان شیوا و زیبا سخن میگویید، اما برای اینکه گفتارتان تأثیرگذار باشد، باید از جذابیت و لطافت خاصی نیز برخوردار باشید.
هوش مصنوعی: اگر دیگران طرز فکر زیرکانه تو را ببینند، به خاطر قهر تو از معاشرت با دوستانت دور میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که استاد شعر و سخن، درک و بینش خود را به تو نمایان ساخت، ناگهان چشمانت با نگاهی عمیق به آینه خودت برخورد کرد.
هوش مصنوعی: تو در آینهٔ چهرهات خود را میبینی و فکر میکنی که صدای سخن از خودت است.
هوش مصنوعی: تو در آینه به چهرهات نگاه میکنی، اما نمیتوانی چهرهٔ واقعی خود را ببینی و درک عمیقتری از خودت پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ای کاش بر ستم و نادرستی دچار نمیشدی و از آگاهی و دانش استاد سخن بیبهره نمیماندی.
هوش مصنوعی: این آینه را بیشتر از این جلو استاد نگذار، زیرا خود را در آینهی خود نمیبیند.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی به عمق این آینه نگاه کنی و رازهایش را درک کنی، دیگر نمیتوانی به سادگی به آن نگاه کنی و در آن باقی بمانی.
هوش مصنوعی: اگر در آینه به آتش نگاه کنی، تجلی خود را در آن میبینی.
هوش مصنوعی: خودت را در آینه جستجو کن و از محدودیتها آزاد شو، سپس به سوی آسمان پرواز کن.
هوش مصنوعی: به خود نبال و فریب نخور از این گفتار فریبنده، خود را به دانایی نزن و کارهای هنریات را به رخ نکش.
هوش مصنوعی: بسیارند کسانی که در لباس زیبایی خود پنهان شدهاند، اما زیبایی واقعی مانند تو پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر خود را نادان نشان دهی، هیچگاه در قفس اسیر نمیشوی.
هوش مصنوعی: هرچقدر هم که دانش و علم را مطالعه کنی، اگر عشق و محبت را تجربه نکنید، هیچ چیز از آن علم نخواهی فهمید.
هوش مصنوعی: رفتن به دنیای درون و خودشناسی، کار سختی است و برای کسانی که از علم و آگاهی بیبهرهاند دشوارتر هم میشود. اما پیروی از راههای مشخص و تجربه شده، آسانتر و سادهتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.