صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۸ - عبدالنور
نپنداری که لیل از نور دور است
سفیدی و سیاهی هر دو نور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۸ - عبدالنور
بعالم هر چه بینی عین نور است
از و حق در تجلی و ظهور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۳ - عبدالصبور
دگر از اولیا عبدالصبور است
که او ثابت در اعمال و امور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۲۸ - الفتره
خود این آثار عشق بیفتور است
که زاید هر دم او را وجد و شور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۳۹ - قابلیه الظهور
دگر هم قابلیت در ظهور است
که آن اول محبت در حضور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۳۹ - قابلیه الظهور
خود آن رتبه که او اقرب بنور است
نشان قابلیت در ظهور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۵ - النفس و مرا تبها و شئوناتها و علاماتها و دقایق حالاتها
پس او مأوای اقسام شرور است
محل و منبع ذنب و قصور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷۸ - نهایه السفر الرابع
هلالش را مبین کم، کین قصور است
چه نورش بالتوالی در ظهور است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸۶ - واسطه الفیض و المدد
یک آثارش وجود علم و نور است
یک آثارش همه فقد و فتور است
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۳ - نصیحت سقراط سلطان را
بداند هر که دارای شعور است
که سلطانی گدایان را ضرور است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۷۷ - به چشم او نه نور و نی سرور است
به چشم او نه نور و نی سرور است
نه دل در سینهٔ او ناصبور است
خدا آن امتی را یار بادا
که مرگ او ز جان بی حضور است
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۴۴ - ز فهم دون نهادان گرچه دور است
ز فهم دون نهادان گرچه دور است
ولی این نکته را گفتن ضرور است
به این نو زاده ابلیسان نسازد
گنهگاری که طبع او غیور است
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی ابی الحسن علی الاکبر سلام الله علیه » شمارهٔ ۵ - أیضاً فی رثائه علیه السلام عن لسان امه
بصورت طلعت الله نور است
بمعنی غیب مکنون را ظهور است
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - نامهٔ منظوم
ری ارچه جای غلمان است و حور است
بهشت ار خوانیش عین قصور است
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸ - آرزوی مادر
هنوز آن ساعت فرخنده دور است
هنوز این لانه بیبانگ سرور است