فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
مرا رامین به نادانی بسی خست
کنون پشت مرا یکباره بشکست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن
مرا تو چاه کندی دایه زد دست
به چاه افگنده و خود آسوده بنشست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
چنان نیکو نیامد رنگم از دست
که پایم نیز باید اندران بست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۵ - نامهٔ پنجم اندر جفا بردن از دوست
ولیکن گرچه روی تو بهارست
همیشه بر رخانت گل به بار است
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
دلت با یار دیگر زان بپیوست
کجا غرقه به هر چیزی زند دست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن
مرا چون سنگ بودی این دل مست
دلت پولاد گشت و سنگ بشکست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
چو رامین چند گه با گل بپیوست
شد از پیوند او هم سیر و هم مست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
بلا در تو مجاور گشت و بنشست
در امیدواری را فروبست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
به شادی با دگر دلدار بنشست
هوا را در دلش بازار بشکست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین
پس آنگه روی مه پیکر بیارست
سر مشکین گُلِه بر گل بپیراست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را
کنون بدگوی ما از رنج ما رست
بیاسوده به کام خویش بنشست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
کنون دارد بلورین جام در دست
به کام دل همیشه شاد و سرمست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
شب از نیمه گذشت و ابر پیوست
دمه بفزود و دود برف بنشست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۱ - آمدن ویس دگر بار بر روزن و سخن گفتنش با رخش رامین
چو ویس اندر شبستان رفت و بنشست
زمانی بود و باز از جای برجست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
مرا بر دست جام نوش و من مست
به مستی جام را بفگندم ازدست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
سمنبر ویس دست رام در دست
ز داغ عاشقی بیهوش و سرمست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
سیه ابری برآمد صف بپیوست
دم و دیدار بیننده فروبست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
بنفشهستان دو زلف خویش بشکست
چو لالهستان وقایه سرخ بربست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو رامین راه گرگان را کمر بست
تو گفتی گرگ میشش را جگر خست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
گرازی زان یکی گوشه برون جست
ز تندی همچو پیلی شرزه و مست