جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
ازیشان است روشن گوهر من
وزیشان است رخشان اختر من
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳ - گفتار در مناجات
بدم، یک ذره نیکی نیست در من
اگر نه تو ببخشی وای بر من
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۳۲ - نشستن خسرو به پادشاهی بار دوم
ازین گیسوی مشکین دلبر من
چه دانم تا چه آید بر سر من
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶۷ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو
بران در دل زند چندان سر من
که بر من رحم آرد دلبر من
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۸ - رسول فرستادن شمع نور را بسوی پروانه
چه گویم کز غمم چون سوخت خرمن
ز داغ دل چه آمد بر سر من
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۴۳ - ماتمداری شمع برای پروانه و جان بجانان سپردن
خوشست این گریه از چشم تر من
که دانم کس نگرید بر سر من
وحشی بافقی » ناظر و منظور » بیان ظلمت شب دوری و اظهار محنت مهجوری و شرح حال ناظر دور از وصال منظور و صورت احوال او در پایداری
بیا ای سیل از چشم تر من
فکن این کلبهٔ غم بر سر من
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۹ - گفتار در بیرون آمدن شیرین از مشکوی خسرو
به خسرو طعنه باید زد نه بر من
نمیدانستم اینها من در ارمن
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۲ - در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور
بگفتا گرچه اکنون خاطر من
به جایی خوش ندارد بار بر من
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۷ - در نوشتن شیرین جواب خسرو را و عتاب کردن بدو در عشق و محبت با دیگران
چو آیم من به پای خود ز ارمن
از این افزون سزاوار است برمن
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۴ - سرگذشت شیرین
که یارب تا چه زاید اختر من
درین غوغا چه آید بر سر من
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۲۳
اجل دانی کی آیی بر سر من؟
ستانی جان محنت پرور من؟
در آن ساعت که یار فایز از لطف
گذارد در کنار خود سر من
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۳۴۳
سحر دلبر چو آمد بر سر من
خدا داند چه آمد بر سر من
قیامت قامت فایز چو بنشست
ز نو برخاست شور محشر من
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۷ - سخن گفتن خانه با صاحبخانه
برای غصب طاق و منظر من
چه دعواها که میشد بر سر من
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
به زیر سایه اسلام بر من
مسلم شد لوای ترک و ارمن
نمودم حمله بر صقلاب و ژرمن
ربودم زر به خروار و به خرمن
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶۲ - جهان چار سو اندر بر من
جهان چار سو اندر بر من
هوای لامکان اندر سر من
چو بگذشتم ازین بام بلندی
چو گرد افتاد پرواز از پر من
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۲۲ - همان سوز جنون اندر سر من
همان سوز جنون اندر سر من
همان هنگامه ها اندر بر من
هنوز از جوش طوفانی که بگذشت
نیاسود است موج گوهر من