گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چو بنوشت این بخون فرمان درآمد

که تا زان بی سر و بن جان برآمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

گزافست از چنین حسرت سرآمد

بسا جانا کزین حسرت برآمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۱ - المقاله العاشر

 

همی چون وقت برخوردن درآمد

یکی بر سر دگر یک در سرآمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

جهان از گفت بیهوده برآمد

همه عالم درای استر آمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

جهان تا بود ازو جان می برآمد

یکی می‌رفت و دیگر می‌درآمد

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۱۰ - الحکایه و التمثیل

 

چو از بالا تهی دلوی درآمد

ز شیب او یکی پر بر سرآمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

جهان کز اوّل و کز آخر آمد

وگر باطن شد و گر ظاهر آمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم

 

فلک در آستین صد جان برآمد

بخدمت چون گریبان بر سر آمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶ - در فضیلت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام

 

چو شهر علم دین پیغمبر آمد

اگر بابیست آن را حیدر آمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چنان برقی بجان او درآمد

که چون رعدی فغان از وی برآمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه

 

چو شد روز و شب دیگر درامد

فرو شد آفتاب و مه برامد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

سپیده از پس بالا درآمد

دُر صبح از بن دریا برآمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

ز هر جانب چو آتش لشکر آمد

بگردون گرد بر گردون برآمد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

ازان صد شاخ خون از سردرامد

که آن شاخ از زمین دل برامد

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

چو روی او بچشم تو درآمد

چو ببرید از تو خون از تو برآمد

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode