گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد

 

بدین گونه که داد اکنون به سلطان

گزین از هرچه تو دانی به گیهان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد

 

بسا گُردا کزان گشتهست پیچان

بسا جانا کزین گشته‌ست بی‌جان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد

 

ز مشرق تا به مغرب کار گیهان

به زیر امر او کرده‌ست سلطان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

خلاف شاه او را کرده ویران

کجا ماند خلاف شه به طوفان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

چنان چون یاد کرد ایزد به فرقان

چو گفتی حال بلقیس و سلیمان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

ز نیکویی که دارد داد و فرمان

همی وحی آیدش گویی ز یزدان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

به کام دل همی خندد صفاهان

بدان کز عدل او گشته‌ست نازان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

چو باشد خشم او از بهر یزدان

برو در ره نیابد هیچ شیطان

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

همه دیدند دههای صفاهان

که یکسر چون بیابان بود ویران

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

چنان آمد که روزی شاهِ شاهان،

که خوانْدَنْدَش همی موبد منیکان،

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

همیشه پیشِ تو باشم به فرمان؛

چو پیشِ من به فرمانَست گَیهان.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

چو بِشْنید این سخن موبد منیکان،

بِدو گفتِ: «ایْ سخنگو، ماهِ تابان!

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

سخن گفتند ازین پیمانْ فراوان.

به هم دادند هر دو دستِ پیمان.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

نِگر چونین شگفت آمد اَزیشان؛

کُجا بستند بر ناموده پیمان.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

چو شاهِ زَنگ بودش جَعدِ پیچان؛

دو رُخ پیشش چو دو شمعِ فروزان.

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

نباید سرزنش کردن بِدیشان؛

که راهِ حُکمِ یزدان، بَست نتوان.

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۴
sunny dark_mode