عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید
زبالا سوی شیب آمد فرازش
دگر هم سوی بالا رفت بازش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۴
دل من برد، نتوان یافت بازش
که دستی نیست بر زلف درازش
شدم در کندن جان نیم کشته
ز چشم نیم مست و نیم نازش
به من بخشید اجلهای خود، ای خلق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۷ - نعت کامل جمالی که سر ناخنی از حسنش یک بدر را دو هلال گردانید، صلی الله علیه و آله و سلم
زهی امی، نظر بر لوح بازش
قلم سر گشته در سودای رازش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۸ - صفت معراج صاحبدلی، که از دو نون قاب قوسین، یک دائره میم محبت بنگاشت
سیه چتر از شب معراج بازش
ز «سبحان الذی اسری» طرازش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
قبول افتاد در حضرت نیازش
به کام دل شد اختر کار سازش
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۲۰ - عقد کردن خسرو شکر را
شکر خائیده شد در زیرگازش
به حلوا در شد انگشت درازش
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٨ - در پند و اندرز
بی نصیحت مباش دمسازش
با کس اندر میان منه رازش
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۸ - گفتگوی جمشید با شمع
جوابی خواست دادن شمع بازش
زبان اندر دهن بگرفت گازش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۸ - در پشیمان شدن زلیخا از فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فریاد و زاری کردن بر مفارقت وی
بشستی دامن از اشک نیازش
ز اشک لعل خود بستی طرازش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۸ - نکاح بستن یوسف علیه السلام زلیخا را به فرمان خدای تعالی و زفاف کردن با وی
به بوی خود به هوش آورد بازش
به بیداری کشید از خواب نازش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۸ - قصه شکر اصفهانی
در آوردند در باغی به نازش
شدند اهل مداین پیشوازش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۸ - قصه شکر اصفهانی
به تنگ آمد دلش، بگداشت نازش
ز آب چشم خود شد در گدازش
وحشی بافقی » ناظر و منظور » رفتن معلم به در خانهٔ دستور و بیان کردن عشق ناظر نسبت به منظور و مقدمهٔ درد فراق و آغاز حکایت اشتیاق
فرستم گر به مکتبخانه بازش
فتد ناگه برون زین پرده رازش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین
وگر دست هوس باشد درازش
توان از سر به آسان کرد بازش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۲ - در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور
میان بربست و آمد پیش بازش
نیازی برد اندر خود ر نازش
قدسی مشهدی » مثنویها » شمارهٔ ۷ - اوصاف دلربایی باغ فرحبخش
دهد گر آبشار آبی به نازش
همان ساعت دهد فواره بازش
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۷ - مصلحت کردن راجه جسرت با وزیران به جهت جلوس رام بر تخت شاهی و حیله انگیختن مادر برت برای اخراج رام
به پشت پا زنم روی نیازش
تغافل کش کنم از تیغ نازش