گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین‌بانو شیرین را

 

دگر روزینه کز صبح جهان‌تاب

طلی شد لعلی بر لؤلؤ‌ی خوُش‌آب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

خمار ساقیان افتاده در تاب

دماغ مطربان پیچیده در خواب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

نخست از من قناعت کن به جلّاب

که حلوا هم تو خواهی‌خورد، مَشتاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

و گر جان گردد از رویت عنان‌تاب

بود جان را عروسی لیک در خواب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام

 

چو وقت آمد ملک را گفت بشتاب

مبارک طالع است این لحظه دریاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

گَهی بر شکر از بادام زد آب

گَهی خایید فندق را به عناب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

بهاری تازه چون رخشنده مهتاب

ز هم بگسست چون بر خاک سیم‌آب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدایی خسرو

 

کنون وقت شکیبایی است، مَشتاب

که بر بالا به دشواری رود آب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین

 

چو خسرو گفت بسیاری درین باب

بزرگان ریختند از دیدگان آب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

خیالم را بفرمایم که در خواب

بدین خاکش دواند تیز چون آب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

تو را در بزم شاهان خوش بَرد خواب

ز بنگاه غریبان روی برتاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

بگفتا هر شبش بینی چو مهتاب‌؟

بگفت آری چو خواب آید، کجا خواب‌؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

ترا پهلوی فربه نیست نایاب

که داری بر یکی پهلو دو قصاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او

 

ز سودای تو ای شمع جهان‌تاب

نه در بیداری آسوده‌ام نه در خواب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

برون آمد شکر با جام جُلاب

دهانی پر شکر چشمی پر از خواب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

جنوبی‌طالعان را بیضه در آب

شمالی‌پیکران را دیده در خواب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

به دست چاشنی‌گیری چو مهتاب

فرستادش ز شربت‌های جُلاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

همان صد دانه مروارید خوش‌آب

به فرق‌افشان خسرو کرد پرتاب

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

بدین تری که دارد طبع مهتاب

نیآرد ریختن بر دست من آب

نظامی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۴۱
sunny dark_mode