گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۶ - روایت معراج

 

ز ضربت چکمه شمر ستمگر مردود

گذشته بود نماز وی از قیام و قعود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

شه شهید دم عیسوی ز هم بگشود

به لطف خاص جواب سلام او فرمود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر

 

به دور خویش زنان را تمام جمع نمود

ز روی نامه صغری ز مهر مهر گشود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۹ - نازل شدن ملک حضور فخر کائنات

 

نهاد سر به سر زین عزیز رب و دود

ز پشت سر به تعب تیر را برون بنمود

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)

 

ز اهل معصیت اینقدر خواهدت بخشود

که تا رضا شوی و قلب تو شود خوشنود

صامت بروجردی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

خوشا شراب و جوانی و می ببانگ سرود

تنعمی به از این در جهان نخواهد بود

نگار مهوش و ساقی بحالت مستی

شراب بی غش و صافی بناله دف و رود

گر این بپای شود هست گلبنی بی خار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵

 

خدای عزوجل بر جهانیان بخشود

دری ز روضه ی رضوان به روی خلق گشود

سفینه ی نوح آسوده شد ز موج خطر

تن خلیل رها گشت از آتش نمرود

نجات یافت کلیم از عذاب فرعونی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹

 

حکایتی ز ملوک سلف شنیدستم

که همچو من بشگفتی رود هر آنکه شنود

هزار و پانصد و هفتاد و چار میلادی

که سال نهصد و هشتاد و دو ز هجرت بود

سفیر مملکت پرتقال باز آورد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱

 

خجسته بادا بر آفتاب کشور جود

صباح فرخ میلاد بهترین مولود

در این همایون جشن و در این مبارک عید

نشاط باید بر رغم دشمنان حسود

خجسته اکنون کز دهر یافتم مقصد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش عین الدوله

 

ز بسکه از دل مردم همی برآید دود

سیه شده است رخ مه بر آسمان کبود

ازین وزیر که شاه اختیار کرده نهاد

اساس سلطنتش از فراز رو بفرود

صلاح و تقوی بستند بار ازین سامان

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

بپای آل علی هر که روی زاری سود

ز دستبرد حوادث در این جهان آسود

بگیر دامن احفاد مرتضی کاین قوم

ز آفریده فرازند و از خدای فرود

سرشته در کف ایشان بقدرت ازلی

[...]

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱۶ - بهار تا به گلستان کشید بزم سرود

 

بهار تا به گلستان کشید بزم سرود

نوای بلبل شوریده چشم غنچه گشود

گمان مبر که سرشتند در ازل گل ما

که ما هنوز خیالیم در ضمیر وجود

به علم غره مشو کار می کشی دگر است

[...]

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۱ - تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود

 

تو کیستی ز کجائی که آسمان کبود

هزار چشم براه تو از ستاره گشود

چه کویمت که چه بودی چه کرده ئی چه شدی

که خون کند جگرم را ایازی محمود

تو آن نئی که مصلی ز کهکشان میکرد

[...]

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ وفات عزیز علیا (۱۳۰۶ هق)

 

سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم

کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود

بقا بقای خداست بجز خدا هر که هست

برون رود از جهان دیر زید یا که زود

یکی قمر طلعتی که بد فرشته نهاد

[...]

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - بهاریه

 

رسید موکب ‌نوروز و چشم‌فتنه غنود

درود باد برین موکب خجسته‌، درود

کنون که بر شد آواز مرغ از بر مَرغ

شنید باید آوای رود بر لب رود

به کتف دشت یکی جوشنی است مینارنگ

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - زبان سرخ

 

درست گوی و به هنگام گوی و نیکوگوی

که سخت مشکل کاربست کارگفت و شنود

اگر سلامت خواهی به هر مقام‌، زبان

مکن درازکه آن خنجریست خون‌آلود

خموش باش‌، چه بسیار دیده‌ایم که داد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

خلاصه آنچه که، آن پیرزن بیان بنمود

که نام این زن ناکام مرده، مریم بود

چنان بسوخت دلم، کز سرم برآمد دود

دهان سپس، پی و دنبالهٔ سخن بگشود

میرزاده عشقی
 
 
۱
۳
۴
۵