صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - در بیان رحلت پیغمبر رحمت(ص)
بگفت حال که در کشتنم تر است شتاب
حرارت جگرم را نشان ز قطره آب

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۳ - در بیان اسیری ابیالعاص در مکه
بریخت زینب غمدیده از جگر خوناب
به گریه گفت که ای دل شکسته بیتاب

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید
چو سایه در قدم آن شه سپهر جناب
به التماس فتاددن هر یک از اصحاب

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - مغلوب شدن خالد بن ولید
برفت اوج فلک داد و شیون اصحاب
گرفت موج شط خون به دامن محراب

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)
برای باب چنان گشت عابدین بیتاب
که خلق را چو دل اهلبیت کرد کباب

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵
برآن سرم که چو گُل برکشد زچهره نقاب
قلندرانه کنم خرقه رهن بادۀ ناب
بیار کشتی مِی ساقیا که در یَم عشق
تو ناخدایی و من اوفتاده در گرداب
نه هیچ منزل آسایش است دامن خاک
[...]

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - فی المعرفه و الحکمه و الموعظه
شب گذشته مرا دست عشق نصرت یاب
ز روی شاهد مقصود برفکند نقاب
شبی چو مار که بر گنج چار گوهر پاک
تنیده از دهن قیرگون سیاه لعاب
کشیده زنگی شب قیر چاهسار زمین
[...]

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹
ز چشم ساقی و تاب شراب و بانگ رباب
به روز و شب همه افتاده ایم مست و خراب
رفیق صادق و یار موافق ار نبود
رفیق رطل شرابست و یار غار کباب
اگر رقیب گریزد ز کلک ما چه عجب
[...]

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
ببین که عشق تو افروخت آتش اندر آب
مراست کشتی تن غرق اشک همچو حباب
هوای کوی تو از سر نمیرود ما را
هزار، بار شویم آب اگر، به شکل حباب
زبی حسابی ابنای روزگار افسوس
[...]

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - قصیده
چو بانوی شب از آن زلفکان پر خم و تاب
بسود غالیه بر مشک و سیم بر سیماب
نجوم ثابته دیدم درون خیمه شب
بسان بیضه زرین بزیر پر غراب
و یا تو گفتی دوشیزگان سیم تنند
[...]

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد
دوات «انکریه»، «کالکول» شمار و حساب
«بکو» تمام و «لوان» دور و «لیور» هست کتاب

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب
دگر بقیهٔ احوالپرسی و آداب
به ماچ و بوسه به جا آمد، اندر آن مهتاب
خوش آنکه بر رخ یارش نظر کند شاداب
لبش نجنبد و قلبش کند: سئوال و جواب

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او
چرا نگردد آیین مردهشویی باب؟
چو نیست هیچ درین مملکت حساب و کتاب!
کدام دوره تو دیدی که این رِجالِ خراب
پی محاکمه دعوت شوند پای حساب؟

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او
همی نگردد، آباد این محیط خراب
اگر نگردد از خون خائنین سیراب
گمان مدار که این حرفهاست، نقش بر آب
یقین بدان تو که تعبیر میشود این خواب
