یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۲ - این نامه را از قول آقاخان محلاتی به برادرش میرزا ابوالحسن خان نوشته است (مثنوی خلاصه الافتضاح منظوم همین نوشته است)
فرشته ای است بر این بام لاجورد حصار
که پیش آرزوی بیدلان کشد دیوار
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۲ - این نامه را از قول آقاخان محلاتی به برادرش میرزا ابوالحسن خان نوشته است (مثنوی خلاصه الافتضاح منظوم همین نوشته است)
به کشتن آمده بود آنکه مدعی پنداشت
که رحمتیش مگر بر اسیر می آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵ - به یکی از دوستان نگاشته
به کف پیاله به گلشن روم چسان بی تو
چه خون چه باده چه گلخن چه گلستان بی تو
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۳۱ - به یکی از دوستان نگاشته
فرشته ای است بر این بام لاجورد اندود
که پیش آرزوی بی دلان کشد دیوار
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۳ - به آقا محمد جندقی پیشخدمت سیف الله میرزا نوشته
ز کار ما دلت آگه مگر شود روزی
که سبزه بردمد از خاک کشتگان غمت
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۵۷ - به آقا محمدرضا عطار نراقی داماد میرزا حسن مطرب نوشته
اثر چگونه بماند درین دیار از ما
درین دیار چو رنجید شهریار از ما
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۹۷ - به یکی از بزرگان نگاشته
چو در میان مراد آورند دست امید
ز عهد صحبت ما در میانه یاد آرند
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۰ - به یکی از بزرگان نوشته
شروع در غرضی کآن به مقصدی نرسد
هزار بار به از کردنست ناکردن
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۹ - به دوستی نگاشته
به اختیار کشم جبر عشق ملت سوز
مرا به جبر چه یا اختیار زن قحبه
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۴ - نامه ای است از کسی به کسی، کلک یغمائی مترجم آن است
اگر محول حال جهانیان نه قضاست
چرا مجاری احوال بر خلاف رضاست
کسی ز چون و چرا دم نمی تواند زد
که کارگاه حوادث ورای چون و چراست
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۵ - به دوستی نوشته
در سرانگشایم چو با تو می نوشم
اگر فرشته رحمت ز آسمان آید
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۵ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
سپهر دون که قدم در ره کرم نگذاشت
خوشش مباد که ما و ترا بهم نگذاشت
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۷ - به پیشخدمت نواب سیف الله میرزا نگاشته
روان تشنه برآساید از کنار فرات
مرا فرات ز سر بر گذشت و تشنه ترم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته
به سان سوسن اگر ده زبان شود حافظ
چو غنچه پیش تواش مهر بر دهن باشد
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته
مرا به گوش تو باید حکایت از لب خویش
دریغ باشد پیغام ما به دست رسول
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۵۶ - به سرکار شاهرخ خان در طهران نگارش رفته
بر آستان تو مشکل توان رسید آری
عروج بر فلک سروری به دشواری است
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۷۷ - به میرزا عبدالوهاب کاشانی نگاشته
اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود
شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۸۳
زخانه توکشم رخت سوی خانه خویش
نهم رخی به رخ دلبر یگانه خویش
یغمای جندقی » منشآت » بخش سوم » شمارهٔ ۲ - به خسرو بیک یاور سمنانی نوشته
اگر چه سیم و زر آرد همی فراموش
در از نشیب زمین تا فراز خرگه ماه
چو دوست دست دهد، چیست در گهر زر و سیم
به چشم دیده وران خاک تیره سنگ سیاه