سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۷ - رفتن فرامرز به هندوستان در شهر نوشاد و پذیره شدن نوشاد وآمدن در شهر به عقب او
تو بنشین و با لشکری باده نوش
من و گرز و میدان کید و خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۷ - رفتن فرامرز به هندوستان در شهر نوشاد و پذیره شدن نوشاد وآمدن در شهر به عقب او
بدین سان یکی هفته در چنگ و نوش
نشستند و برشد به کیوان خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۸ - رفتن فرامرز به جنگ کناس دیو (و) کشته شدن کناس به دست فرامرز
کمان را برون کرد آنگه ز دوش
ببارید تیر و همی زد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳۸ - رفتن فرامرز به جنگ کناس دیو (و) کشته شدن کناس به دست فرامرز
شکستش سر و مغز او با دو دوش
برآمد از آن دیو تیره خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۰ - رفتن فرامرز به جنگ گرگ گویا با بیژن و سوار شدن بیژن برگرگ (و) رفتن در کوه و کشته شدن گرگ به دست بیژن
بزد بر سرکتف آن دیو زوش
زگردان لشکر برآمد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۰ - رفتن فرامرز به جنگ گرگ گویا با بیژن و سوار شدن بیژن برگرگ (و) رفتن در کوه و کشته شدن گرگ به دست بیژن
بدان غار در شد همان دیو زوش
بایستاد برجای و بر زد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۴ - رفتن فرامرز رستم به جنگ مار جوشا و کشته شدن مار به دست فرامرز
کند چون در آن تیره وادی خروش
همه دشت و غاری برآید به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۴ - رفتن فرامرز رستم به جنگ مار جوشا و کشته شدن مار به دست فرامرز
دو دینار تریاک دادش که نوش
دو خفتان پنجه که این را بپوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
زضحاک تازی که بد ماردوش
که گرشاسب برزد زهندو خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
رده برکشیدند یک یک خروش
بلرزید دشت و بگردید جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
برآمد ز ایران سپه بانگ و جوش
ز کوس و دهل ها برآمد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۷ - گفتار اندر نامه نوشتن فرامرز برکید هندی(و) رفتن گستهم در هند
رخی چون بهار و لبی همچو نوش
به گرد سنان لشکرستان به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۱ - جنگ گردن کید و همه هندیان با فرامرز و ایرانیان و گریختن کید و لشکراو
همه دشت کین سر بد و یال و گوش
برآمد به گردون به کینه خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۳ - رسیدن فرامرز به شهر نیک نور و جنگ کردن فرامرز با نوشدار و گرفتار شدن نوشدار به دست فرامرز
بدوگفت کای شیر با رای و هوش
به من گوش پرداز و پندم نیوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۳ - رسیدن فرامرز به شهر نیک نور و جنگ کردن فرامرز با نوشدار و گرفتار شدن نوشدار به دست فرامرز
نخستین بیارد به میدان خروش
به آخر همین حلقه سایدش گوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۵۴ - جنگ کردن فرامرز با سنورگرگ و کشتن فرامرز، سنور گرگ
فرومایه دد چون برآورد جوش
زمین شد پر از گرد و آمد خروش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶۹ - آمدن کید،پیش فرامرز و بردن فرامرز را به شهر خویش
همانی بدین رای و فرهنگ و هوش
چو مه گشتی اکنون تو بر بد مکوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۲ - جواب دادن فرامرز
همه عقل و هوش و همه تاب و نوش
دهد دست و پای و دگر چشم وگوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ
چو تندر بغرید و بر زد خروش
از او کوه و دریا برآمد به جوش
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب
جوان خردمند با فر و هوش
گشاده به فرزانگی چشم وگوش