گنجور

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۵ - نوحه کردن گلشاه

 

خبر یافت گلشاه کآن مستحل

جدا کردش از ورقهٔ برده دل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکرعم

 

از آن گور برگشت مسکین خجل

سراسیمه و خسته و برده دل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام

 

جوانمردیی بود در شه ز نسل

ابا نسل نیکو بود فضل و اصل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را

 

وگر آگهی یابی ای دل گسل

که از من نیاید ورا غم به دل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۹ - چو گفت این، بگفتش که ای رادمرد

 

دل خسته را ای گرانمایه ول

سوی خاک بردم ز مهر تو دل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه

 

ندیدیم از یک دگر کام دل

شد آن یار دلدار من زیر گل.

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۵ - شکوهٔ شاعر

 

بسا مهر پیوسته و بسته دل

که او کرد بی کام دل زیر گل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۵ - شکوهٔ شاعر

 

چه کردند با من ز مکر و حیل

کسانی که‌شان بود دل پر دغل

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۶ - باقی قصه ورقه و گلشاه

 

کجایی تو ای لعبت دل گسل

کجایی تو ای راحت جان و دل

عیوقی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲

 

گسستم ز دنیای جافی امل

تو را باد بند و گشاد و عمل

غزال و غزل هر دوان مر تو را

نجویم غزال و نگویم غزل

مرا، ای پسر، عمر کوتاه کرد

[...]

ناصرخسرو
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

چنین داد پاسخ بُت دل گسل

که خورشید پوشید خواهی به گل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل

 

از آن دشت تا سال صد زیر گِل

همی گرگ تن برد و کفتار دل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۸ - آمدن ضحاک به مهمانی اثرط و دیدن گرشاسب را

 

ز کردار آن چرخ بازوگسل

خبر یافت ضحاک و شد خیره دل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۵ - پند دادن اثرط گرشاسب را

 

بدو گفت کز بدگمان برگسل

به اندیشه بیدار کن چشم و دل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو

 

ستاده به پیش گو شیر دل

به بر گستوان اسپ جنگی چهل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

به پیکار زر داده شیر دل

برون تاخت در کف ز پولاد شِل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان

 

پر از خشم شد مغز و پر کینه دل

ز دل خاست خون و ز خون خاست گل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

شده گرد چون چرخی و خشت و شل

ستاره شده برج او مغز و دل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۴ - بازگشت گرشاسب و صفت خواسته

 

پرستار سیصد بتان چگل

سرایی دو صد ریدک دلگسل

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر

 

مگو راز با زفت و بیچاره دل

مخواه آرزو تا نگردی خجل

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۵
sunny dark_mode