گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱

 

وگر هیچ تاب اندر آرد به دل

به شمشیر باشم ورا دلگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳

 

وگر هیچ تاب اندر آری به دل

بیارم یکی لشکری دل گسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۷

 

گشاده شتر بار بودی چهل

زنی بود چون موج دریا به دل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

یکایک بسختیم و کردیم تل

اباگوهران هر یکی سی رطل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۳

 

بیاورد رومی کنیزک چهل

همه از در کام و آرام دل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

بفرمود بهرام خادم چهل

همه ماه‌چهر و همه دلگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

چو سال جوان بر کشد بر چهل

غم روز مرگ اندرآید به دل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد

 

ز شاهیش چون سال شد بر چهل

غم روز مرگ اندر آمد به دل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر

 

وگر نه هیچ تاب اندر آری به دل

بدو روی منمای و پی برگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۳

 

وگر بیم داری ز خسرو به دل

پی از پارس وز طیسفون برگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۳

 

ابا آنک زو کینه داری به دل

به مردی ز دل کینه‌ها برگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۷

 

ز رومی همان نیز خادم چهل

پری چهره و شهره ودلگسل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰

 

ازآن پس چو خاقان به پردخت دل

ز خون شد همه کشور چین چوگل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۳

 

فرستاد چون مرد رومی چهل

کجا هر چهل بود بیدار دل

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸

 

ز هر گونه بنمود آن دل گسل

ز خوبی نمود آنچ بودش به دل

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۲۵
sunny dark_mode