گنجور

 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۹ - گفتار ششم عزیمت بهار به اصفهان و شرح آن

 

ماه مرداد چون به پایان شد

اثر شفقتی نمایان شد

لیک لطفی که بدتر از قهر است

پادزهری که بدتر از زهر است

گفت با من رئیس شعبهٔ چار

[...]

۴۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

هفته‌ای بود کاندر آن خانه

کرده بودیم گرم‌، کاشانه

مطلع مهر و ختم تابستان

کودکان رفته در دبیرستان

من به عزلت درون خانه مقیم

[...]

۸۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۱ - قطعه

 

لولیئی گفت با پسر، هشدار

تا که خود را چو من سمر سازی

پسرا سعی کن که در هر فن

خویش را تالی پدر سازی

تن به ورزش سپار تا خود را

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

چون که نومید بودم از تهران

بود قرضم فزون و فرع گران

دیدم از رهن دادن اسباب

کار مخلص شود عظیم خراب

زن خود را به رَی فرستادم

[...]

۶۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

 

در زمستان هوای اصفاهان

گشت چون زمهریر آفت جان

برف‌هایی دراوفتاد عظیم

شد در و دشت‌وکوه‌، معدن سیم

ماه دی جمله این‌چنین بگذشت

[...]

۳۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

ماه اسفند نیز شد گذری

گشت سالی ز عمر ما سپری

رفت سالی که جز وبال نبود

عمر بود این که رفت‌، سال نبود

پنج‌ مه‌ زان به‌ حبس و خون‌ جگری

[...]

۳۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۵ - حکایت کسی که با پلنگ دوستی کرد و موشان را بیازرد

 

گرگ خوبی ز پردلان گروه

با پلنگی رفیق شد در کوه

شده ز اخلاص‌، یارغار پلنگ

خورشش بودی از شکار پلنگ

بهر مخدوم خود به پنهانی

[...]

۳۵ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۶ - گفتار هفتم در سیاست و شرط ریاست

 

آنچه اکنون سیاستش خوانی

هست کاری عظیم اگر دانی

سخت‌تر زان به دهرکاری نیست

مرد این پهنه هر سواری نیست

آن که را قصد مهتری باشد

[...]

۱۸ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۷ - حکایت در بخل و امساک

 

چون به‌ شاهی‌ نشست‌ پور زبیر

بود جمع اندرو هزاران خیر

پس مرگ یزید نامه‌سیاه

گشت صافی جهان به عبدالله

منقرض گشته دولت علوی

[...]

۱۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۸ - حکایت پیشوای سمرقند

 

در سمرقند پیشوایی بود

خلق را حجت خدایی بود

وندرآن شهر بود سرهنگی

شحنه‌ای‌، ظالمی‌، قوی‌چنگی

به ستم خلق پیشه‌ور افشرد

[...]

۱۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۹ - حکایت جود و بخشش محمود

 

بود محمود زابلستانی

بنده زادی چنان که می‌دانی

پدرش را کس از بدی اندام

نخرید آن زمان که بود غلام

گشت محمود هم‌نشان پدر

[...]

۱۷ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۰ - حکایت اشرف خر

 

خود شنیدی حدیث اشرف خر

که مثل شد به گرد کردن زر

بود تاتار زاده‌ای نادان

پور تیمورتاش بن چوپان

نه کیاست نه مردمی نه شرف

[...]

۲۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۱ - حکایت احمد شاه قاجار و مال اندوختن او

 

این چنین بود احمد قاجار

شاه مشروطه بود و کم آزار

آنچه زر ماهیانه بگرفتی

مبلغی زان به گنج بنهفتی

دادمش من به نوبهار بسی

[...]

۴۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت

 

آسمان‌ها ز دل برپا شد

وانجم از عدل عالم‌آرا شد

وین سرادق که بی‌حسابستی

عدل اگر نیستی خرابستی

عدل اگر از میان برافتادی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

خرد و داد و راستی کرم است

کژی و جهل وکاستی ستم است

عاقل ار هیچ علم ناموزد

وز ادب نکته‌ای نیندوزد

در جهان راه راست می‌پوبد

[...]

۵۲ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۴ - حکایت گراز

 

در خیابان باغ‌، فصل بهار

می‌چمید آن گراز پست شعار

بلبلی چند از قفای گراز

بر سر شاخ گل مدیح طراز

گه به بحر طویل و گاه خفیف

[...]

۲۳ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما

 

ای درآورده بازی اصلاح

وز تو در ناله تاجر و فلاح

‌تا تو در بند شهوتی و غضب

از تو ناید به حاصل این مطلب

تا طمع بر تو پادشا باشد

[...]

۴۱ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۶ - در مذمت ظلم و ظالم

 

چون اساس زمانه گشت درست

عدل و ظلم اندر آن تعین جست

جذب و دفعی به روی کار آمد

چرخ و اجرام آشکار آمد

اختری راست و اختری کج رفت

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۷ - حیونات منقرضه

 

حیوانات سهمگین بزرگ

اژدهای سطبر و پیل سترگ

فوق عادت کلان شدند و کلفت

پرخور و بی‌هنر، ستنبه و زفت

از پی طعمه دُم علم کردند

[...]

۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۸ - حکایت عمالقه

 

خود شنیدی حدیث عوج عناق

وان سهمناک مردم عملاق

مردم پسر شجاعتی بودند

فوق عادت جماعتی بودند

قدشان چون چنارهای کهن

[...]

۲۰ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۱