ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - پافشاری میخ
پافشاری و استقامت میخ
سزد ار عبرت بشر گردد
هر چه کوبند بیش بر سر او
پافشاریش بیشتر گردد
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۷ - قوهٔ برق و کهربا
سالها در فرنگ می گفتند
قوهٔ « کهربا» چها باشد
چون بدیدند قدرتش گفتند
این چنین قوه ازکجا باشد
گو بیایند خیل برقشناس
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۵ - قطعه
آسمان با کسی وفا نکند
تا به هفتادکس جفا نکند
نکند پادشا گدایی را
تا دوصد پادشا گدا نکند
آنچنان کارها شدست خراب
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۳ - پند پدر
آن که کمتر شنید پند پدر
روزگارش زیاده پند دهد
وان که را روزگار پند نداد
تیغ زهر آبداده پند دهد
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۰ - زبان مادر
والدین ار به روی فرزندان
نگشایند از فضایل در
ضرر این جنایت آخر کار
بازگردد به مادر و به پدر
قصهٔ مجرمی است بیتقصیر
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - سر و ته یک کرباس
ای بزرگان به من جواب دهید
کاخر این ملک راکه دارد پاس
ای هژیران ری به من گویید
کیست مسئول این خرابه اساس
از پس هجده سال سعی هنوز
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - در وقعهٔ مهاجرت آزادیخوآهان به قم و شکستن دست بهار
فعل در راستی گواهم بس
راست گفتم همین گناهم بس
گفتم از راستی بزرگ شوم
در جهان این یک اشتباهم بس
ترک سرکردهام به راه وطن
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - منت از مردمان پست مکش
ای برادر ز بهر لذت نفس
سر ز هر شهوتی که هست مکش
از زنا و لواط روی متاب
وز شراب و قمار دست مکش
غسل جز در زلال خمر مکن
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - بعد از هجرت قوام السلطنه در
رفت از ایران قوام سلطنه زانک
پهنه کوچک بدُ و نبرد بزرگ
روی ازین ره بتافت زيرا بود
راه باريک و رهنورد بزرگ
پاره شد نسخهٔ پزشک، آری
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸ - قطعه در وصف وثوقالدوله
شاد باش ای وثوق دولت و دین
که تو را روزگار کرد بزرگ
گر مهمات سخت ییش آید
سهل گیرش که شد نبرد بزرگ
کارهای بزرگ و صعب و درشت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹ - ترجمه یکی از قطعات ژان ژاک روسو
چون سرابند سفلگان از دور
که نمایند بحرهای علوم
هرچه نزدیکتر شوی سویشان
لاجرم بیشتر شوی محروم
رادمردان ز دور همچون کوه
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۲ - بهشت بیاحباب - در سویس هنگام معالجه گفته است
دیدهای کس درون خلد مقیم
خاطرش بستهٔ عذاب الیم
منم اندر سویس جسته مقام
دل به تهران و امجدیه مقیم
عقل گوید که در بهشت بپای
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گیو تاجر
گیو تاجر نموده این اوقات
چارقی چند وارد از لندن
مورد آزمون هر نادان
مایه امتحان هر چلمن
رویهاش وصلهای ز چکمه زال
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۷ - خطاب به محمدعلی شاه که قشون روس را به داخلهٔ کشور دعوت کرده بود
پادشاها نصیحتم شنو
مملکت را به دست روس مده
نوعروسی است ملک وتو داماد
به کسی دست نوعروس مده
روس اهریمنی است خونخواره
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۵ - آسمان پیما
ویحک ای مرغ آسمان پیمای
از بر بام آسمانت جای
تو همایی که گفتهاند از پیش
که هما آیتی بود ز خدای
میغ پیکر یکی هیونی تو
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۶ - جواب به افسر
افسرا قطعهٔ تو را خواندم
که ز میخ رهی دژم گشتی
از کیای خواجه با اُباتالضیم
همترازو و همقدم گشتی
تو نبودی که چون دگر یاران
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۷ - شوخی در پارلمان
دوش گفتم به دست غیب وکیل
کای مثل در بلند فیبادی
در کمیسیون خارجه بنویس
نام این بنده را بهاستادی
داد پاسخ: سفید خواهم داد
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۰ - آرزوی محال
گر به آزادی زبان بودی
کار آزادگان روان بودی
وگر این سفلگی سخن گفتی
مردم سفله بینشان بودی
چه شدی فضل اگر بدی ارزان
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - کار خرد و بزرگ
سینهٔ خویش کن فراخ و سترگ
وندر آن جای ده دلی هنری
باز مانی ز کارهای بزرگ
گر به هر کار خرد درنگری
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - در هجو کسی که بهار را حبس کرد
من و تو هر دو ای ...
دو جوانیم شوخ و مندیلی
تو کنون از وجوه هندوستان
زر ستاندستی و کنی پیلی
به رخ خود پی فریب عوام
[...]