گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

افسرا قطعهٔ تو را خواندم

که ز میخ رهی دژم گشتی

از کی‌ای خواجه با اُ‌بات‌الضیم

هم‌ترازو و هم‌قدم گشتی

تو نبودی که چون دگر یاران

با رضا یار و هم‌قسم گشتی

میخ چو ایستاد و در بر زور

خم نشد، گرد هجو و ذم کشتی

تو خود از میخ کمتری زیرا

زیر پتک حریف خم گشتی

 
 
 
شمارهٔ ۱۶۶ - جواب به افسر به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مسعود سعد سلمان

پیل زوری که چون کند کشتی

پیل را زور او دهد پشتی

ظهیر فاریابی

گنده پیری ددی بدین زشتی

خدمت نوح کرده در کشتی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه