ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور
چرخ پیموده بر تو عمر دراز
تو گهی مست خفته گه مخمور
شادمانی بدان کهت از سلطان
[...]
ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات وامکنه
ای کهن گشته در سرای غرور
خورده بسیار سالیان و شهور!
که شناسد که چیست از عالم
غرض کردگار فرد غفور؟
چو زمین بر شکستگیست، چرا
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در مدح ابومنصور
رخ چو لاله شکفته بر گل سور
زلف چون میغ در شب دیجور
یابد از رنگ آن بهار بها
خیزد از بوی این بخار بخور
ویل کرده بر غم رنج مرا
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح ابونصر منصور
مملکت را به نصرت منصور
روزگاری پدید شد مشهور
عارض ملک پادشا که ازوست
رایت او چو نام او منصور
نور عدلش زمانه را سایه ست
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - ثنای عضدالدوله شیرزاد
گرچه خرم شده ست لوهاوور
باشد آن کس که می خورد معذور
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم غزنوی و صفت قصری از قصوروی
این بهار طرب نهال سرور
که به فرمان شاه شد معمور
روضه عشر تست و بیضه لهو
موقف رامش است و موضع سور
آب او آب زمزم و کوثر
[...]
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح منصور سعید
ای سرافراز عالم ای منصور
وی به صدر تو اختلاف صدور
ای بهقدر آسمانِ قایمذات
ای به رای آفتاب زاید نور
روزگاری وز تو دشمن و دوست
[...]
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۲۵۲
ای امیر مظفر منصور
ای چو خورشید در جهان مبثبهور
تاج دینی و دین ز دولت تو
هست روشن چنانکه چشم از نور
هست بوالفضل کنیت تو به حق
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - در صف خانگاه محمد منصور واقع در سرخس که وی در آن داروخانه و کتابخانه برای فقرا و درویشان بنیاد نهاد
لب روح الله ست یا دم صور
خانگاه محمد منصور
که ز درس و کتاب و دارو هست
از سه سو دین و جان و تن را سور
زین بنا ایمن از دو چیز سه چیز
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ
تواز این همنشین چوگردی دور
ملک باقی تراست و دارسرور
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ
چون برندت زخانه مرده به گور
مرد خیزی زیور وقت نشور
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۵ - اَعْدا عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیْکَ
ورتوسگ سیرتیبه وقتنشور
هم سگی خیزی از میانهٔ گور
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۹ - کل نفس ذائقة الموت ثم الیناترجعون
هر که آمد در این سرای غرور
همدمش محنتست و منزلگور
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون
اثر فیض اوست نامحصور
عقل از آن فیضگشت قابل نور
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶ - التمثیل فی شأن من کان فی هذه اعمی فهو فیالآخرة اعمی جماعة العمیان و احوال الفیل
بود شهری بزرگ در حدِ غور
واندر آن شهر مردمان همه کور
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۰ - فی الحفظ و المراقبة
بوده پیش جراد و مرغ و ستور
دیده تاب خراس و تف تنور
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۴ - فی المُجاهدة
پیکر آب و گل ز قهرش عور
لعبت چشم و دل ز کنهش کور
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۹ - فی سلوک طریق الآخرة
کز ازل پیش عشق و همت و زور
خود کمر بسته زادهاند چو مور