گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۲ - در شکایت از خالق

 

کز ره بیع خانه و کالا

قرض‌ها را کند تمام ادا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

 

آب اگر یک ‌وجب زدی بالا

میهمان می‌شدی به خانهٔ ما

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت

 

مثلست آن که مهتربطحا

گفت‌: خیر الامور اوسطها

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت

 

عاقلان عادلند در دنیا

به دو لفظ اندرست یک معنا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

«‌علم‌های صحیح‌» شد فرعی اا

اصل شد چند حیلهٔ شرعی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

کرده دایم تقیه در مذهب

پرده گسترده بر ذهاب و ذهب اا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۱

 

آن بهشتی که گم شد از دنیا

هر به سالی مهی‌، شود پیدا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم

 

چند بنشینی از پس زانو

پای نه پیش و کن کما کانوا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه

 

زان وزنده نسیم نافه گشا

بارور گردد آن گل رعنا

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۸ - خاتمهٔ کتاب شهید بلخی

 

گفت با شیخ‌، کای ستوده لقا

از چه ایدر نشسته‌ای تنها

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۴۹
۵۰
۵۱
sunny dark_mode