سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۲۲ - اندر بد دلی خویش گوید
بر جهان دهر عزل نیکان خواند
بد فزون گشت و نیک هیچ نماند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱
رخ خوبت خدای میداند
که اگر در جهان به کس ماند
ماه را بر بساط خوبی تو
عقل بر هیچ گوشه ننشاند
شعلهٔ آفتاب را بکشد
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۳ - قاضی حمیدالدین از انوری سوئال کند
اوحدالدین که در سؤال و جواب
بدهد داد علم و بستاند
به بزرگی جواب این فتوی
بکند چون به فضل برخواند
آنکه داند که حال عالم چیست
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۴ - انوری در جواب قاضی گوید
افتخار جهان حمیدالدین
که خرد مدح تو همی خواند
دانکه از هیچ روی نتوان گفت
که نداند همی و نتواند
ماند یک چیز آنکه خود نکند
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹۵ - سلطان سنجر انوری را به مجلس خود خوانده بود در شکر آن گفته
انوری را خدایگان جهان
پیش خود خواند و دست داد و نشاند
باده فرمود و شعر خواست ازو
واندر آن سحر کرد و در افشاند
چون به مستی برفت بار دگر
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۲
ایمنی را و تندرستی را
آدمی شکر کرد نتواند
در جهان این دو نعمت است بزرگ
داند آن کس که نیک و بد داند
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۰
دوستی در سمر کتابی داشت
یک دو صفحه به پیش من برخواند
که فلان شخص در فلان تاریخ
به یکی بیت بدرهای بفشاند
وان دگر پادشه به یک نکته
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۲ - ترهات
دوستی در سمر کتابی داشت
پیش من صفحه ازان میخواند
که فلان شخص در فلان تاریخ
بیکی بیت بدره ها بفشاند
وان دگر پادشه بیک نکته
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲ - در نعت پیغمبر اکرم
و آخرین دور کهآسمان رانَد
خطبهٔ خاتمت هم او خوانَد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان
قدر اهل هنر کسی داند
که هنر نامهها بسی خواند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
قصهٔ ناشنیده او داند
نامهٔ نانبشته او خواند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
فانی آن شد که نقش خویش نخواند
هرکه این نقش خواند باقی ماند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۲ - کشتن بهرام اژدها را و گنج یافتن
خواند شه را که دادگر داند
کز ستمگاره داد بستاند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
شاه بهرام کاین فسانه بخواند
در فسون فلک شگفت بماند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۵ - لشگر کشیدن بهرام به ایران
تخت گیرد کلاه بستاند
بنشیند غبار بنشاند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را
زند گشتاسبی به جز تو که خواند؟
زندهدار کیان به جز تو که ماند؟
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را
هرکه تاج از دو شیر بستاند
خلقش آنروز تاجور داند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۹ - بر تخت نشستن بهرام به جای پدر
خطبهٔ عدل خویشتن برخواند
لؤلؤ تر ز لعل تازه فشاند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرامگور
منهییی زانکه نامه داند خواند
این سخن را به سمع شاه رساند
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
آتشت را ز جوش بنشاند
آبی از بهر جوی ما ماند