گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

دوش خالی نشددلم ز خیال

کردم آخر ز پیر عقل سؤال

که چرا عالم است در تغییر

نیست گیتی چرا به یک منوال

گه بهار است وگه خزان از چه

[...]

بلند اقبال
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - دراحوال خود گوید

 

صبر کن پیشه چون بلنداقبال

شکر باید نمود درهمه حال

بلند اقبال
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

مرحبا ای برید باد شمال

که به ما می دهی نوید وصال

چند گویی که خون عاشق مست

شد به فتوای شیخ شهر حلال

عاشق و رند و بی خود و مستم

[...]

افسر کرمانی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۴ - در مدح حضرت امیرالمومنین(ع)

 

کو چنان عمر و کوچنان اقبال

که دگر باره در مه شوال

ز غم روزگار فارغ بال

به نشینیم خسرم و خوشحال

صامت بروجردی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

رفت از عمرم ای پسر چل سال

نیمه ای خواب و نیمه ای بخیال

از صبا و شباب بگذشتم

تا رسیدم کنون بسن کمال

آفتابم به نیمه روز رسید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

هان و هان ای بهار فضل و کمال

از وجود چنینت بخت ببال

از لب من یکی سلامش کن

اگرش دیدی ای همای همال

مگر از ملک مانوی بوده است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در اصفهان به اشارت قهرمان میرزای صارم الدوله که من‌بعد به سردار اعظم ملقب شده در هجو شیخ معروف به خن و خون گوید

 

گر به امر خدایگان جلال

به زبان آمده است خامه لال

نه عجب کز دم مسیحائی

جان در آید بآهنین تمثال

ای جناب اجل افخم راد

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس

 

داشت مرغی ظریف و زرین بال

تیز پرهمچو شاهباز خیال

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - آزمند خسیس

 

خواجه آن بیضه را باستعجال

برگرفتی ز مرغ زرین بال

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

اهل حق را سزد که در همه سال

وقت محصول خود زمال حلال

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۵ - مکتوب منظوم

 

خورده‌ام از برای دفعِ ملال

نمکِ میوه یازده مثقال

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سرگذشت شاعر در اولین مسافرت او به تهران

 

این بدان گفتم ای ستوده‌خصال

که بدانی تغیر احوال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - جنگ خانگی

 

خصم بر در ستاده کینه‌سگال

در درون سرای جنگ و جدال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب

 

مؤمنی گفت از چه عید امسال

شده برعکس‌، ماه رنج و ملال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸ - سبب بنای زندان

 

نه مه و هفته بلکه سال به سال

جای دارد در آن سیاه مبال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۳ - تغییر زندان

 

نیست دیوار او سیه چو زغال

تیغه‌ای بین محبس است و مبال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۵ - داستان شبی از شب های جوانی

 

یعنی‌آن‌راکه کیف خواهد و حال

کیف باید ز نقد مالامال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف

 

اندرین حال بهر دفع ملال

به سوی شاعری کشید خیال

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
sunny dark_mode