×
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۶
دی غریوان شدم به سوی وثاق
بر وصال اختیار کرده فراق
دلم اندر هزاهز هجران
روحم اندر کشاکش احراق
طرب از طبع من گسسته وطن
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۱ - بردن سرهنگ بهرامگور را به مهمانی
شاه بر شد به شصتپایه رواق
دید طاقی به سر بلندی طاق
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۷ - نشستن بهرام روز یکشنبه در گنبد زرد و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم دوم
گفت شهری ز شهرهای عراق
داشت شاهی ز شهریاران طاق
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
بره و مرغ و زیربای عراق
گردهها و کلیچهها و رقاق
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۲ - نشستن بهرام روز آدینه در گنبد سپید و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم هفتم
دو سمنسینه بلکه سیمینساق
بر در باغ داشتند یتاق
عراقی » عشاقنامه » فصل ششم » بخش ۲ - غزل
دل و جانی است با من مشتاق
به تو نزدیک و تن اسیر فراق
روی زیبا ز من چرا پوشی؟
«این تحریمه علیالعشاق»؟
تو طبیبی و ما چنین بیمار
[...]
عراقی » عشاقنامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۳ - مثنوی
عشق نامش نهند اولوالاشواق
چون رسد آن به حد استغراق
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۸ - در بیان آنکه ملکالموت آیینه صافی است که هر کس روی خود در او میبیند اگر دیو است دیوش میبیند و اگر فرشته است فرشته الی مالانهایه
بر یکی شوق و ذوق و وصل و تلاق
بر یکی جور و رنج و درد و فراق
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۸۲ - در بیان آنکه قطب پادشاه اولیاست. دولت اولیا و کار و کیای ایشان اگرچه عظمت عظیم دارد اما پیش عظمت قطب اندک است و بیمقدار. آن عظمتهای ایشان در او اثر نکند و از آن گرم نشود، زیرا عظمت او صد هزار چندان است و در تقریر این خبر که اولیائی تحت قبابی لایعرفهم غیری.
وصل ایشان بنزد اوست فراق
همه جفت اند و همچو حق او طاق
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۰۶ - در بیان آنکه هر نفسی که آدمی در دنیا میزند و آن رادر نظر نمیآورد عنداللّه هیچ ضایع نیست و عاقبت همه پیش خواهد آمدن از خیر و شر، چنانکه میفرماید که فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره
مرکب العشق موصل العشاق
فلهذا ارادة المشتاق
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۵۵ - در بیان آنکه اصل در آدمی خلق است صورت را اعتبار نیست. زیرا که روز قیامت هرکس بلخق خود خواهد حشر شدن. اگر بصفت سگ باشد بصورت سگ حشر شود. دلیل بر آنکه التفات بر صورت نیست، حق تعالی سگ اصحاب کهف را از سلک اولیا خواند که ورابعهم کلبهم، چون در او خلق مردان بود صورتش رااعتبار ننهاد که ان اللّه لاینطر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم و نیاتکم.
طاعت عادتی بود ز نفاق
نی ز عشق و ز صدق و شوق تلاق