مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴
عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
در همه عالم چنین عشقی که دید
نارسیده یک لبی بر نقش جان
صد هزاران جانها تا لب رسید
قاب قوسین از علی تیری فکند
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۵
برنشین ای عزم و منشین ای امید
کز رسولانش پیاپی شد نوید
دود و بویی میرسد از عرش غیب
ای نهانان سوی بوی آن پرید
هر چه غفلت کور و پنهان میکند
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
مرغ جانش در قفس چون میتپید
داد مال و آن کنیزک را خرید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳ - ظاهر شدن عجز حکیمان از معالجهٔ کنیزک و روی آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب دیدن او ولیی را
شه چو عجز آن حکیمان را بدید
پابرهنه جانب مسجد دوید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیالتوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی
مایده از آسمان در میرسید
بیشری و بیع و بیگفت و شنید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
رنگ روی و نبض و قاروره بدید
هم علاماتش هم اسبابش شنید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶ - بردن پادشاه آن طبیب را بر بیمار تا حال او را ببیند
چون حدیث روی شمسالدین رسید
شمس چارمآسمان سر در کشید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹ - فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر
مرد مال و خلعت بسیار دید
غرّه شد از شهر و فرزندان برید.
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱ - حکایت بقال و طوطی و روغن ریختن طوطی در دکان
پوست را بشکافت و پیکان را کشید
پوست تازه بعد از آنش بر دمید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را
بس ستارهٔ آتش از آهن جهید
وان دل سوزیده پذرفت و کشید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را
ضعف سر بیند از آن و تن پلید
آه از آن نقش پدید ناپدید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
همچنین شیبان راعی میکشید
گرد بر گرد رمه خطی پدید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
خاک، قارون را چو فرمان در رسید
با زر و تختش به قعر خود کشید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
هود گِرد مؤمنان خطی کشید
نرم میشد باد کانجا میرسید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۳ - جواب گفتن شیر نخچیران را و فایدهٔ جهد گفتن
گوش من لایلدغ المؤمن شنید
قول پیغامبر بهجان و دل گزید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۹ - نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایدهٔ جهد
زاد مردی چاشتگاهی در رسید
در سرا عدل سلیمان در دوید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
رنج و غم را حق پی آن آفرید
تا بدین ضد خوشدلی آید پدید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۴ - عذر گفتن خرگوش
مرغ بیوقتی سرت باید برید
عذر احمق را نمیشاید شنید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۰ - پا واپس کشیدن خرگوش از شیر چون نزدیک چاه رسید
چونک نزد چاه آمد شیر دید
کز ره آن خرگوش ماند و پا کشید
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۲ - نظر کردن شیر در چاه و دیدن عکس خود را و آن خرگوش را
چونک شیر اندر بر خویشش کشید
در پناه شیر تا چه میدوید