مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۳ - مثل قانع شدن آدمی به دنیا و حرص او در طلب دنیا و غفلت او از دولت روحانیان کی ابنای جنس ویاند و نعرهزنان کی یا لَیْتَ قَوْمي یَعْلَمونَ
گور چه از صید غیر دوست دور
جمله شیر و شیرگیر و مست نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود
وان دگر کار کز آن هستی نفور
زان بود که عیبش آمد در ظهور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او
هر صباحی رو نهادی سوی گور
ایستادی تا ضحی اندر حضور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۹ - قصهٔ «سُبْحانی، ما اَعْظَمَ شَأْنی» گفتن ابویزید قدّس الله سرّه و اعتراض مریدان و جواب این مر ایشان را نه به طریق گفت زبان بلک از راه عیان
بادهای را میبود این شر و شور
نور حق را نیست آن فرهنگ و زور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۸۵ - شخصی به وقت استنجا میگفت اللهم ارحنی رائحة الجنه به جای آنک اللهم اجعلنی من التوابین واجعلنی من المتطهرین کی ورد استنجاست و ورد استنجا را به وقت استنشاق میگفت عزیزی بشنید و این را طاقت نداشت
سینه را پا ساخت میرفت آن حذور
از مقام با خطر تا بحر نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۱ - قوله علیه السلام من بشرنی بخروج صفر بشرته بالجنة
چونک آب خوش ندید آن مرغ کور
پیش او کوثر نماید آب شور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۴ - قصهٔ آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرمالله وجهه چاره جست
هر دو سوزنده چو ذوزخ ضد نور
هر دو چون دوزخ ز نور دل نفور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۵ - مشورت کردن فرعون با وزیرش هامان در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام
چشمروشن دشمنان و دوست کور
گشت ما را پس گلستان قعر گور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۱۷ - مثال دیگر هم درین معنی
آنچنان که گفت پیغامبر ز نور
که نشانش آن بود اندر صدور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۲۱ - مستجاب شدن دعای پادشاه در خلاص پسرش از جادوی کابلی
سوی گورستان برو وقت سحور
پهلوی دیوار هست اسپید گور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳ - در سبب ورود این حدیث مصطفی صلوات الله علیه که الکافر یأکل فی سبعة امعاء و المؤمن یأکل فی معا واحد
بینواییم و رسیده ما ز دور
هین بیفشان بر سر ما فضل و نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳ - در سبب ورود این حدیث مصطفی صلوات الله علیه که الکافر یأکل فی سبعة امعاء و المؤمن یأکل فی معا واحد
بانگ میزد وا ثبورا وا ثبور
همچنانک کافر اندر قعر گور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۳ - بیان آنک هنرها و زیرکیها و مال دنیا همچون پرهای طاوس عدو جانست
نیست انگارد پر خود را صبور
تا پرش در نفکند در شر و شور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳۷ - مناجات
هر کجا باشند جوق مرغ کور
بر تو جمع آیند ای سیلاب شور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۶ - مثال عالم هست نیستنما و عالم نیست هستنما
مال ناید با تو بیرون از قصور
یار آید لیک آید تا به گور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
پس ز حق امر آید از اقلیم نور
که بگوییدش کای بطال عور