مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
بط عاقل گویدش ای باز دور
آب ما را حصن و امنست و سرور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
مست حق هشیار چون شد از دبور
مست حق ناید به خود تا نفخ صور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی
آب شیرین تا نخوردی آب شور
خوش بود خوش چون درون دیده نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی
جز مگر آنها که نومیدند و دور
همچو کفاری نهفته در قبور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۲ - بقیهٔ حکایت نابینا و مصحف
گفت آیا ای عجب با چشم کور
چون همیخوانی همیبینی سطور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۲ - باز شدن آن شمعها هفت درخت
میوهای که بر شکافیدی ز زور
همچو آب از میوه جستی برق نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
او پلیدی را نبیند در عبور
هیچ مؤمن را مبادا چشم کور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی
دل نباشد غیر آن دریای نور
دل نظرگاه خدا وانگاه کور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی
دامن تو آن نیازست و حضور
هین منه در دامن آن سنگ فجور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده
گفت چون بختت نبود ای بختکور
ظلمت آمد اندک اندک در ظهور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۵ - قصاص فرمودن داود علیه السلام خونی را بعد از الزام حجت برو
کوهها با تو رسایل شد شکور
با تو میخوانند چون مقری زبور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب
نه که هم توریت و انجیل و زبور
شد گواه صدق قرآن ای شکور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۸ - قصهٔ اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان
آن یکی بس دور بین و دیدهکور
از سلیمان کور و دیده پای مور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۴ - حکایت خرگوشان کی خرگوشی راپیش پیل فرستادند کی بگو کی من رسول ماه آسمانم پیش تو کی ازین چشمه آب حذر کن چنانک در کتاب کلیله تمام گفته است
جمله محروم و ز خوف از چشمه دور
حیلهای کردند چون کم بود زور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۹ - جواب آن مثل کی منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام به پیل از ماه آسمان
گیر عالم پر بود خورشید و نور
چون روی در ظلمتی مانند گور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۲ - مخصوص بودن یعقوب علیه السلام به چشیدن جام حق از روی یوسف و کشیدن بوی حق از بوی یوسف و حرمان برادران و غیر هم ازین هر دو
روی ناشسته نبیند روی حور
لا صلوة گفت الا بالطهور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۷ - حکایت مندیل در تنور پر آتش انداختن انس رضی الله عنه و ناسوختن
بعد یکساعت بر آورد از تنور
پاک و اسپید و از آن اوساخ دور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۰ - دیدن خواجه غلام خود را سپید و ناشناختن کی اوست و گفتن کی غلام مرا تو کشتهای خونت گرفت و خدا ترا به دست من انداخت
این یکی بدریست میآید ز دور
میزند بر نور روز از روش نور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۶ - جواب حمزه مر خلق را
کشتن این نار نبود جز به نور
نورک اطفا نارنا نحن الشکور
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۷ - حیله دفع مغبون شدن در بیع و شرا
زین تانی زاید اقبال و سرور
این تانی بیضه دولت چون طیور