مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - قبول کردن خلیفه هدیه را و عطا فرمودن با کمال بینیازی از آن هدیه و از آن سبو
گر بگوید فقه فقر آید همه
بوی فقر آید از آن خوش دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۰ - بقیهٔ قصه زید در جواب رسول صلی الله علیه و سلم
خواهد آن رحمت بتابد بر همه
بر بد و نیک از عموم مرحمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
خانهٔ دیوست دلهای همه
کم پذیر از دیومردم دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۵ - فروختن صوفیان بهیمهٔ مسافر را جهت سماع
از سر تقصیر آن صوفی رمه
خرفروشی در گرفتند آن همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
گشت ثابت پیش قاضی آن همه
که نمودند از شکایت آن رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان
گر تو مردی را بخوانی فاطمه
گرچه یک جنساند مرد و زن همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
در حقیقت نفع آدم شد همه
لعنت حاسد شده آن دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۸ - فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند
صد هزاران موی مکر و دمدمه
چشم خوابانید آن دم زان همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۱ - متردد شدن در میان مذهبهای مخالف و بیرونشو و مخلص یافتن
این حقیقت دان نه حقاند این همه
نه به کلی گمرهانند این رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل
پس بیفتادند و خفتند آن همه
وان گرسنه چون شبان اندر رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۸ - مثال رنجور شدن آدمی بوهم تعظیم خلق و رغبت مشتریان بوی و حکایت معلم
رای آن کودک بچربید از همه
عقل او در پیش میرفت از رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۹ - عذر گفتن شیخ بهر ناگریستن بر فرزندان
گفت پس چون رحم داری بر همه
همچو چوپانی به گرد این رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین
در قباب حق شدند آن دم همه
در کدامین روضه رفتند آن رمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۷ - حکایت مندیل در تنور پر آتش انداختن انس رضی الله عنه و ناسوختن
بعد از آن گفتند با آن خادمه
تو نگویی حال خود با این همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۸ - قصهٔ فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بیآبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
گفت زین پس من ترا بینم همه
ننگرم سوی سبب و آن دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۵ - استدعاء آن مرد از موسی زبان بهایم با طیور
چون زبانهای بنی آدم همه
در پی آبست و نان و دمدمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۷ - جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن بدفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی
گر زند بانگی ز قهر او بر رمه
دان ز مهرست آن که دارد بر همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۴۱ - نشان خواستن عبدالمطلب از موضع محمد علیهالسلام کی کجاش یابم و جواب آمدن از اندرون کعبه و نشان یافتن
تا به پشت آدم اسلافش همه
مهتران بزم و رزم و ملحمه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۹۰ - بیان آنک عمارت در ویرانیست و جمعیت در پراکندگیست و درستی در شکستگیست و مراد در بیمرادیست و وجود در عدم است و عَلی هَذا بَقیَّةُ الأَضْدادِ وَ الأَزْواجِ
گر تو باشی تنگدل از ملحمه
تنگ بینی جمله دنیا را همه
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۳ - در سبب ورود این حدیث مصطفی صلوات الله علیه که الکافر یأکل فی سبعة امعاء و المؤمن یأکل فی معا واحد
مصطفی بردش چو وا ماند از همه
هفت بز بد شیرده اندر رمه