عطار » منطقالطیر » عزم راه کردن مرغان » عزم راه کردن مرغان
عاقبت گفتند حاکم نیست کس
قرعه باید زد، طریق اینست و بس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مسعود و کودک ماهیگیر
صید ما فردا تو خواهی بود بس
لاجرم من صید خود ندهم به کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
گر کسی گوید غرورست این هوس
چون رسی آنجا تو چون نرسید کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » به کعبه رفتن رابعه
بوی جمعیت نیابی یک نفس
میبشولد وقت تو از یک مگس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانهای که از مگس و کیک در عذاب بود
گفت کی جمعیتی یابم ز کس
چون خلاصم نیست از کیک و مگس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت صوفی و انگبین فروش
تو مگر دیوانهای ای بوالهوس
کس به هیچی کی دهد چیزی به کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی سالک ژندهپوش با پادشاه
هرچ فرماید ترا، ای هیچکس
کام و ناکام آن توانی کرد و بس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » احوال مالک دینار
این همه آتش ترا در پیش و پس
نیست ممکن گر نسوزی هر نفس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عنکبوت و خانهٔ او
بوالعجب دامی بسازد از هوس
تا مگر در دامش افتد یک مگس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عنکبوت و خانهٔ او
خانهٔ آن عنکبوت و آن مگس
جمله ناپیدا کند در یک نفس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت غافلی که عود میسوخت
گر ندارم من در این اندوه کس
هم دمم در عشق او اندوه بس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مرگ ققنس
باز چون عمرش رسد با یک نفس
بال و پر برهم زند از پیش و پس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » راهبینی که از دست کسی شربت نمیخورد
راه بینی بود بس عالی نفس
هرگز او شربت نخورد از دست کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار شیخ خرقان در دم آخر
بندگی این باشد و دیگر هوس
بندگی افکندگیست ای هیچ کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » دولتی که سحرهٔ فرعون یافتند
جان جداکردند ازیشان آن نفس
هرگز این دولت نبیند هیچ کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی شیخ غوری با سنجر
گر بزیر پل درآیی یک نفس
وارهی زین طم طراق و زین هوس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد
لاف عشق او مزن در هر نفس
کو نگنجد در جوال هیچ کس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر
زانک اگر گویم خدایم اوست بس
این سخن گفتن بود از من هوس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
گر پدید آیی به هستی یک نفس
تیر باران آیدت از پیش و پس
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » عقیدهٔ مردی پاکدین دربارهٔ مبتدی
هرچ در بعد دلست از قرب حس
هم حرام افتد بلا شک هم نجس