گنجور

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۹ - در منقبت شاه ولایت علی علیه السلام

 

ای دلا منزل فراتر، بر کن از این خاکدان

غیر قُرب دوست دیگر هرچه باشد خاکدان

از خودی یکدم مجرّد، شو زهستی بی نشان

بگذر از خود یک زمان کز، بی نشان یا بی نشان

بی نشان شو در، بر آنان که خود از نفی خویش

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۲ - در مدح شیر کردگار حیدر کرّار علی (ع)

 

چون ز تأثیر حمل تر، شد دماغ روزگار

عطسه یی برزد زمین بیرون شد از مغزش بخار

باد نوروزی وزید، اندر، به کوه و باغ و راغ

فرّ فیروزی ز هر سو شد به عالم آشکار

از نهیب فوج فروردین سپهسالار دی

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۳ - تجدید مطلع

 

چون در آید حیدر کرّار، اندر کار زار

آن زمان معلوم گردد قدرت پروردگار

دشمنش از خوف رو آرد، به اصلاب از رحم

بر سبیل قهقرا، سوی عدم سازد فرار

بلکه آنسوتر گریزد از عدم صد ساله ره

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۱۶ - در مدح مولی الموحّدین امیرالمؤمنین علی علیه السلام

 

از هلال عید دوش ابرو کمان کرد آسمان

تا به ابروی تو ماند کج کمان کرد آسمان

تا قیامت شد ز خجلت با سیه رویی قرین

مهر خود تا با مه رویت قران کرد آسمان

یوسف حُسن ترا، تا پیر زال چرخ دید

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۳ - در مدح حضرت موسی بن جعفر (ع)

 

عاشق آن باشد که چون سودا کند یکجا کند

هر دو عالم با سر یک موی او سودا کند

از برای سوختن پروانه سان پر، وا کند

نی ز سر در راه جانان نی ز جان پروا کند

در خَم چوگان حکم دوست گردد همچو گوی

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۴ - تجدید مطلع

 

همچو احمد سیر در قوسین و اوادنی کند

کنج زندان را «فسبحان الذی اسری» کند

قامت موزون او سروی زباغ «فاستقم»

تا ابد نشو و نما در سایه اش طوبی کند

هرکجا او را، مکان آنجاست رشک لامکان

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۲۷ - در منقبت حضرت رضا (ع) و اظهار اشتیاق زیارت آن بزرگوار

 

ای صبا سوی خراسان از نجف می کن گذار

بوسه زن بر خاک آن سامان به عجز و اِنکسار

پس برآن خاک مقدّس سجده کن با صد نیاز

نِه جبین را، بر زمین با ذلّ و ضعف و افتقار

نزد آن سلطان خوبان از «وفایی» عرضه کن

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۴۵ - در مدح و مرثیه بزرگان دین علیهم سلام الله

 

آل پیغمبر که ایشان نور حق را مظهرند

باعث ایجاد عالم شافعان محشرند

هر چه باشد از طفیل هستی ایشان بود

ما سوی الله را عرض می دان که ایشان جوهرند

عروة الوثقای دین حبل المتین مؤمنین

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مدایح و مراثی » شمارهٔ ۴۶ - در مصیبت سالار شهیدان (ع)

 

باز از نو خامه همچون نی نوا سر می کند

یا حدیث نینوا را زیب دفتر می کند

مطرب محفل هم آواز صفیر خامه است

کز نواها فتنه بر پا شور بر سر می کند

گه کشد سوی عراقم گه برد سوی حجاز

[...]

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

یکدم از زیر نقاب ای ماهرو بنما جبین

تا زکف خورشید را آئینه افتد بر زمین

عکسی از روی تو ای مه گر بتابد در چمن

تا ابد خورشید خواهد رُست جای یاسمین

گر تو گُل باشی چکد از دیده ی بلبل گلاب

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode