گنجور

 
۱
۲
۳
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان

 

بزرگان گیتی مرا دیده‌اند

کسان کم ندیدند بشنیده‌اند

۱ بیت
فردوسی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجه‌ای

 

خاقانیا عروس صفا را به دست فقر

هر هفت کن که هفت تنان در رسیده‌اند

در وجد و حال بین چو کبوتر زنند چرخ

بازان کز آشیان طریق پریده‌اند

همچون گوزن هوی برآورده در سماع

[...]

۱۲ بیت
خاقانی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۲ - مقالت هفدهم در پرستش و تجرید

 

مصلحت کار در آن دیده‌اند

کز تو خر و بار تو ببریده‌اند

۱ بیت
نظامی
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و العشرون

 

عالمی پر عاشق شوریده اند

جمله صاحب درد و صاحب دیده اند

۱ بیت
عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۵ - مقاله ارشاد کردن شیخ مریدان را

 

از خودی خود بکل ببریده‌اند

شربت معنی به جان نوشیده‌اند

۱ بیت
عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز

 

کز نِیِستان تا مرا بُبریده‌اند

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۵ - سبب جرأت ساحران فرعون بر قطع دست و پا

 

اصل این ترکیب را چون دیده‌اند

از فروع وهم کم ترسیده‌اند

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۳ - تفسیر اوجس فی نفسه خیفة موسی قلنا لا تخف انک انت الاعلی

 

بنگر آنها را که حالی دیده‌اند

سر فاسد ز اصل سر ببریده‌اند

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۶ - تزییف سخن هامان علیه اللعنة

 

مشرق و مغرب چو تو بس دیده‌اند

که سر ایشان ز تن ببریده‌اند

۱ بیت
مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۴ - یافتن مرید مراد را و ملاقات او با شیخ نزدیک آن بیشه

 

که انبیا رنج خسان بس دیده‌اند

از چنین ماران بسی پیچیده‌اند

۱ بیت
مولانا
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲

 

گویی که آن زمان که مرا آفریده‌اند

با عشق روح در جسد من دمیده‌اند

در وقت آفرینش من شخص من مگر

از خون مهر و نطفه عشق آفریده‌اند

یا خود محرران صنایع به کلک عشق

[...]

۲۹ بیت
مجد همگر
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵

 

اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند

کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند

لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و ناز

پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند

آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر

[...]

۲۳ بیت
سعدی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده‌اند

آب حیوان در میان تیرگی نوشیده‌اند

رنگ حرص وشهوت از آیینه دل برده‌اند

تا در آن آیینه عکس روی دلبر دیده‌اند

جان خود در زلف کافرکیش جانان بسته‌اند

[...]

۸ بیت
همام تبریزی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

گرچه سیاحان جهان گردیده‌اند

مثل رویت کافرم گر دیده‌اند

مهرورزان پیش نقش روی تو

بر جمال شاهدان خندیده‌اند

ماه‌رویان ز اشتیاقت سال‌ها

[...]

۱۰ بیت
همام تبریزی
 

حکیم نزاری » دستورنامه » بخش ۲۹ - سخا به مستی

 

به مستی ز چیزی که بخشیده اند

خطاهای مستان پسندیده اند

۱ بیت
حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب سوم - در احترام فرمان پادشاه داشتن و به رضای او تسلیم بودن » بخش ۱

 

و زینها همین جزو بگزیده اند

که هیبت درین مرتبت دیده اند

۱ بیت
حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۹

 

اهل خرد که از همه عالم بریده‌اند

داند خرد که از چه به کنج آرمیده‌اند

دانندگان که وقت جهان خوش بدیده‌اند

خوش وقتشان که گوشه عزلت گزیده‌اند

محرم درون پرده مقصود نیستند

[...]

۹ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۰

 

یاران که زخم تیر بلایت چشیده‌اند

با جان پاره از همه عالم رمیده‌اند

بس زاهدان شهر کز آن چشم پرخمار

سبحه گسسته‌اند و مصلا دریده‌اند

ترسندگان به جور دلت یار نیستند

[...]

۸ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۱

 

رندان پاکباز که از خود بریده‌اند

در هرچه هست حسن دلارام دیده‌اند

خودبین نیند، زان همه چون چشم مرده‌اند

روشندلند، از آن همه چون نور دیده‌اند

چون رهروان ز منزل هستی گذشته‌اند

[...]

۷ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۳ - فی المطایبه

 

روزی وفات یافت امیری در اصفهان

ز آنها که در عراق بشاهی رسیده اند

دیدم جنازه بر کتف تونیان و من

حیران که این جماعت ازین تا چه دیده اند

پرسیدم از کسی که چرا تو نیان شهر

[...]

۵ بیت
خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۹
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود