ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۳۹
در خواب جمال یار خود میدیدم
وز باغ وصال او گلی میچیدم
مرغ سحری زخواب بیدارم کرد
ای کاش که بیدار نمیگردیدم
خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۸۰
گلها که من از باغ وصالت چیدم
درها که من از نوش لبت دزدیدم
آن گل همه خارگشت در دیده من
آن در همه از دیده فرو باریدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
ترا بهتر ز هر کس برگزیدم
چو اندر کارها شایسته دیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
نه دیدم آن که گفتم نه شنیدم
کجا افزونتر از خواجه ندیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۴ - خبردار شدن موبد از خواستن ویرو ویس را و رفتن به جنگ
که مهمانی به چشم خویش دیدم
ولیکن زان نه خوردم نه چشیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
بدو گفت این پیام بد شنیدم
وزو زهر گزاینده چشیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چو از تو این نوازشها شنیدم
تو دادی بند شادی را کلیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
من امید از جهان اکنون بریدم
که ویرو را به جواب اندر بدیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
مرا این پند بس باشد که دیدم
ز بد نامان و بد کاران بریدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بدین گوشی که آوازت شنیدم
بدین چشمی که دیدارت بدیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
هنرهای ترا هرگز ندیدم
نه نیز از دوست وز دشمن شنیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
به جان من که تا ایدر رسیدم
مگر او را سه بار افزون ندیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
بهشتی را ز گیتی برگزیدم
که با هجران او دوزخ بدیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
بسی شوخان بی شرمان بدیدم
یکی چون تو نه دیدم نه شنیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
من از مهرت بسی سختی بدیدم
ز هجرانت بسی تلخی چشیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
چنان چون من ز تو شادی ندیدم
ز دیدارت همه تلخی چشیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
ولیکن من ترا زان برگزیدم
کجا از زیرکان ایدون شنیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
شنیدم پند خوبت را شنیدم
بریدم زین دل نادان بریدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
ز بس بیغاره کز مردم شنیدم
قیامت را درین گیتی بدیدم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
کدامین روز دیدار تو دیدم
که نه صد گونه درد دل کشیدم