فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲
بدو گفت رستم که ایدون کنم
شوم جامهٔ راه بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴
بدو گفت رستم که ایدون کنم
چو بر خستگیها بر افسون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸
نوزاش کنون من به افزون کنم
بکوشم که غم نیز بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۲
بدو بیطقون گفت کایدون کنم
به فرمان برین چاره افسون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۵
بدو گفت مادر که ایدون کنم
که او را بزرگی بر افزون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۳
بپذرفت نرسی که ایدون کنم
که کین از دل شاه بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان
بدو گفت بهرام کایدون کنم
ازین بد که گفتی صدافزون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷
نداند که من شب شبیخون کنم
برزم اندرون بیم بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۵
بدو گفت گستهم کایدون کنم
مگر از دلش رنج بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۹
سخن هرچ گویی دگرگون کنم
تن و جان مردم پر از خون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰
بدو گفت مردوی کایدون کنم
ز مغز تو اندیشه بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۵
چنین داد پاسخ که ای دون کنم
ز سر نام پرویز بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۶
چنین داد پاسخ که ایدون کنم
که کین از دل خویش بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰
بفرمان او کوه هامون کنم
بیابان زدشمن چو جیحون کنم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۱۰
چنین داد پاسخ که ایدون کنم
به افسون ز دل مهر بیرون کنم
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۶
شوم جوشن و خود بیرون کنم
به می روی پژمرده گلگلون کنم
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰
بدو گفت نستیهن ایدون کنم
که از خون زمین رود جیحون کنم
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر
ز بی آن کی بر تو شبیخون کنم،
ز خون تو این دشت گلگون کنم،