گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

که بی‌شرمی و بد بسی کرده‌ای

فراوان دل من بیازرده‌ای

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۹

 

کزین نیکویها که تو کرده‌ای

ز شاهان پیشین که پرورده‌ای

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳۰

 

ازین با تن خویش بد کرده‌ای

دم از شهر ایران برآورده‌ای

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۶

 

که پرهیز از آن کن که بد کرده‌ای

که او را به بیهوده آزرده‌ای

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۴

 

گناهی که تا این زمان کرده‌ای

ز شاهان گیتی که آزرده‌ای

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را

 

مرو رابه دست خود آورده ای

دلم را بدو شادمان کرده ای

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۴ - نکوهش مذهب دهریان

 

نه این چیزها را تو گسترده ای

و گر نام هر یک تو آورده ای

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۴ - جنگ نریمان با تکین‌تاش

 

دل از آز گیتی چه پر کرده‌ای

از او چون بری آنچه ناورده‌ای

اسدی توسی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱

 

تا دل من برده‌ای قصد جفا کرده‌ای

نی بر من بوده‌ای نی غم من خورده‌ای

هست به نزدیک خلق جرم من و تو پدید

من رخ تو دیده‌ام تو دل من برده‌ای

ای ز من دلشده بی‌گنهی سر متاب

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵

 

تا که دستم زیر سنگ آورده‌ای

راستی را روز من شب کرده‌ای

از غم عشق تو دل خون می‌خورد

وای آن مسکین که با او خورده‌ای

یک به ریشم کم کن از آهنگ جور

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶

 

دامن اندر پای صبر آورده‌ای

پس به بیداد آستین برکرده‌ای

هر زمان گویی چه خوردم زان تو

بیش از این چبود که خونم خورده‌ای

یک به دستم کم کن از آهنگ جور

[...]

انوری
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸

 

ای دهر دون پرست! بدان تا چه کرده ای؟

در کینه که رفته و خون که خورده ای؟

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸

 

ای دهر دون پرست! بدان تا چه کرده ای؟

در کینه که رفته و خون که خورده ای؟

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۸ - تعلیم خضر در گفتن داستان

 

مخور غم به صیدی که ناکرده‌ای

که یخنی بود هر چه ناخورده‌ای

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۴ - مقالت سیزدهم در نکوهش جهان

 

چون ببری ز‌آنچه طمع کرده‌ای

آن بری از خانه که آورده‌ای

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم

 

گفت که «سرو از چه خزان کرده‌ای‌؟

که‌آب ز جوی ملکان خورده‌ای

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود

 

گر باستی، همچو سنگ افسرده‌ای

گه مرداری وگاهی مرده‌ای

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند

 

گر تو اندر راه ایشان مرده‌ای

از ملک گوی معانی برده‌ای

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

گر تو دین او نداری مرده‌ای

ور یقینت نیست پس افسرده‌ای

عطار
 
 
۱
۲
۳
۶
sunny dark_mode