رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱
گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور
بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
اثر میر نخواهم که بماند به جهان
میر خواهم که بماند به جهان در اثرا
هرکه را رفت همیباید رفته شُمَری
[...]
رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵۹
بتا، نخواهم گفتن تمام مدح ترا
به شرم دارد خورشید اگر کنم سپری
رودکی » مثنویها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۱۷
بار کژ مردم به کنگرش اندرا
چون ازو سودست مر شادی ترا
شهید بلخی » قصاید، غزلیات و قطعات » شمارهٔ ۱
یری محنتی ثم یخفض البصرا
فدته نفسی تراه قد سفرا
داند کز وی به من همی چه رسد
دیگر باره ز عشق بی خبرا
اما یری و جنتی من عصره
[...]
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲ - سخن دقیقی
پس آن دختر نامور قیصرا
که ناهید بد نام آن دخترا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۲ - سخن دقیقی
ز پیش اندر آمد به دشت اندرا
به زهر آب داده یکی خنجرا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۵ - سخن دقیقی
دریغا سوارا گوا مهترا
که بختش جدا کرد تاج از سرا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۵ - سخن دقیقی
چنانچون پدر داد شاهی مرا
دهم همچنان پادشاهی ورا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی
ستون منا پردهٔ کشورا
چراغ جهان افسر لشکرا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۲ - سخن دقیقی
که کاری بزرگست پیش اندرا
تو پایی همی این همه کشورا
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی
گرانمایه فرزند گفتا چرا
چه کردی تو با خسرو کشورا
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۳
بگفتند رادا دلیرا سرا
سپهدار شیراوژنا مهترا
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲
وگر خود نکشتی پدر مر مرا
نگشتی به جاماسپ بداخترا