فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۵ - گفتار اندر آفرینش آفتاب
به چندین فروغ و به چندین چراغ
بیاراسته چون به نوروز باغ
فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۲ - مرداس تازی و فرزند ناخلفش ضحاک
سر و تن بشستی نهفته به باغ
پرستنده با او ببردی چراغ
فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۳ - کابوس ضحاک و پیشبینی موبدان برآمدن فریدون را
جهان از شب تیره چون پرّ زاغ
همانگه سر از کوه بر زد چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۳
چنان شد ز لشکر در و دشت و راغ
که بر سر نیارست پرید زاغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱
مراو را سپارد گل و برگ و باغ
بهاری به کردار روشن چراغ
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
از ایوان و کاخ و ز پالیز و باغ
ز کوه و در و رود وز دشت راغ
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۷
چو خورشید پیدا شد از پشت زاغ
برآمد به کردار زرین چراغ
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱
سپاه شب تیره بر دشت و راغ
یکی فرش گسترده از پرّ زاغ
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱
خروشیدم و خواستم زو چراغ
برفت آن بت مهربانم ز باغ
فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱
بیاورد شمع و بیامد به باغ
برافروخت رخشنده شمع و چراغ
فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱
چو سرو سهی گوژ گردد به باغ
بدو بر شود تیره روشن چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۷
هم آنگه زمین گشت چون پر زاغ
چنین تا سر از کوه بر زد چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰
به ترکان اسیراند با درد و داغ
پیاده دوان رنگ رخ چون چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۰
ز مردم زمین بود چون پر زاغ
سیه گشته و چشمها چون چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱
رخ شاه ز آواز شد چون چراغ
ازان کوه برگشت دل پر ز داغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۷
دو تا گشت آن سرو نازان به باغ
همان تیره گشت آن گرامی چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۲
یکی شارستان کرد پر کاخ و باغ
بدو اندرون چشمه و دشت و راغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۸
چو زرین درفشی برآورد راغ
بر میهمان شد خداوند باغ