گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

 

بر سر موج‌هاش چین و شکن

حلقه حلقه چو غیبهٔ جوشن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

هرچه باشد به قعر آب‌، لجن

بر سر آبدان کند مسکن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۰ - در مذمت سرکشی و عیب‌جویی

 

عیب از اینهاست کاین خرابه وطن

نشود عدل و داد را مسکن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۵ - ملاقات دوم با آیرم

 

همه تغییر داده نام و نشان

هر یکی گشته مهتری ذیشأن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۳ - در صفت زن خوب

 

راستی کفش پای این سره‌زن

به از آن مرد ابله کودن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۴ - صفت زن بد

 

خاندانش مقدس و مومن

شوی برنا و خود کثرالسن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸۶ - گل و پروانه

 

چون زند بوسه‌ای به وجه حسن

گل از آن بوسه گردد آبستن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ سوم

 

یک ترن از غرب شود سوت‌زن

وصل کند دجله به رود تجن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ سوم

 

نو شود اعیاد و رسوم کهن

خلق به هر جشن کنند انجمن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ چهارم

 

سال شد از بیست فزون تا که من

گشته‌ام آوارهٔ حب‌الوطن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » شکوهٔ عروس از مادر شوهر!

 

مرد بیچاره چوبشنید سخن

رفت و بوسید سر و صورت زن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » دل مادر » وادی‌ السباع

 

فرش راهش ستخوان‌های کهن

دنده و جمجمه و ساق و لگن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۹

 

چو خواهی به ‌تیزی‌سرایی سخن

نگه کن بدان گفتهٔ خویشتن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۹

 

به‌جای خموشی سخن سر مکن

به جای سخن لب مبند از سخن

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۳۷۷
۳۷۸
۳۷۹
۳۸۰
۳۸۱
۳۸۶