حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۱
گسستهای و نخواهی که باز پیوندی
توقّع است که رحمت کنی و نپسندی
سرِ ستیزه گرفتی چه روی میبینی
درِ جفا بگشادی چه نقش میبندی
بیا و دیدۀ حاسد بکن که از غیرت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷۴
گذشت آن کین دل زارم شکیبا بود یک چندی
پریشانی زلفش آمد و زد راه خرسندی
جز این شیرینی اندر عیش تلخ خود نمی بینم
که گه گه می کنی بر گریه تلخم شکرخندی
گواران باد بر جان و دلم زهر فراق تو
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - گرم شدن چشم «دول رانی» در روی شمس الحق و الدین خضر خان و از تاب مهر، آب در چشمش گشتن، و مهربان گشتن آن چشمهٔ مهر، بران نیلوفر هندی، و چون شعاع خورشید، از صفر ابر زمین افتادن
کنندش با هزاران ارجمندی
به عقد ان زمرد عقد بندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۸ - صفت ماهتابی که پیش از مهر روشن پردهٔ ابر حیا بر رو کشیده
گل کر نه به نزدش بود چندی
دهان هر گلی در نیم خندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۳ - صفت شب سیاه هجران، که خضرخان را در کوشک جهان نمای جهان غم نمود، و دولرانی در قصر لعل غرق خوناب بود، و افروخته شدن شمع مراد آن دو محترق هم از آتش دل ایشان، و روشنائی در کار ایشان پدید گشتن
چو لختی کرد زینسان دردمندی
دعا را داد با یارب بلندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۸ - کشیدن اجل، شمشیر الوقت سیف قاطع، بر سر تاجوران سر پر، و شهادت آن بهشتیان بر دست زبانی چند، و گزاردن تیغ بر سر ایشان به خبر مشهور، که «السیف محاء الذنوب»
ز کنج حجرها با صد نژندی
برون جستند نر شیران به تندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
کمانها چون هلال اندر بلندی
پلان مریخ سان در زورمندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
فرس هندی و راوت نیز هندی
برهمن پیش در هندو پسندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۹ - حدیث بخشش جان و نوازش از ملک غازی مسلمانان دهلی را به لطف بی حد و بی مر
جوابم داد کاز فیروزمندی
چو شد غازی ملک را سر بلندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۴ - وصف معراج نبی
سخن آن به که بهر ارجمندی
ز معراج نبی یابد بلندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۷ - گریختن خسرو از مداین
فراوان داد رایت را بلندی
نبودش بر عدو فیروزمندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۷ - گریختن خسرو از مداین
که در چین بود از ارمن نقشبندی
نبشته نقش شیرین بر پرندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸ - راه نمودن فرزند، قره العین عین الدین خضر را، که از ظلمات دنیا سوی روشنایی گراید، رواه الله من عین الحیوة عمره، کالخضر، بصحه الذات
باری کم از آنک از تو چندی
آسوده شود، نیازمندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۸ - نامه نبشتن، لیلی، از دودهای دل، سوی مجنون، و ماجرای دل دزدیده، بران آشنا، عرضه کردن
مسکین، من مستمند بندی
موقوف سرای دردمندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بیخواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن
بگشاد زمام را به تندی
کامد ز تکش صبا به کندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۶ - آه کردن مجنون از درونهٔ پرسوز، و این غزل دود اندود، از دودکش دهان، بیرون دادن
هر روز بدین نیازمندی
میگشت به پستی و بلندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
این هنر قدت خداوندی
جادویی بود نی هنرمندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
چون تو شایسته خداوندی
من پذیرفتمت به فرزندی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
پسر زیرک از خردمندی
کرد پرسنده را زبان بندی